Смотреть в Telegram
*«داوڵ»ها و بازی در نقش‌های تکراری سرمقاله هفته نامه صدای آزادی به‌ بهانه‌ی تغییرات مدیریتی در کرماشان ✍️جلیل آهنگرنژاد «فرانسیس آلیس»، در یکی از ساخته‌های هنری‌اش مردی را به تصویر می‌کشد که بیهودە یک قالب بزرگ یخ را ساعت‌ها در خیابانهای شهر هُل می‌دهد و قالب یخ هر ساعت کوچک‌تر و در نهایت کاملاً آب می‌شود! بدون آن که نتیجه‌ی خاصی داشته باشد. این اثرِ مفهومیِ پوچ، دلالت‌های سیاسی-اجتماعی خاصی را نشان می‌دهد که می‌توانیم آن را در روابط دولت-ملت ایران امروز ببینیم. در چنین سال‌هایی «مدیریت مردم‌پسند» می‌توانست به عنوان یک فرصت همگراساز، مد نظر سیاست‌سازان دولتی قرار گیرد اما هوش پایین سیاسیِ مؤثران با چنین «انتخاب»هایی، فرصت‌های محدود همگرایی را از دولتمردان گرفته و با عدم درک سیاسی، به رانه‌های گریز از قدرت در بین مردم کمک کرده است. گزینش مدیران بر خلاف آرای نمایندگان مدنی مردم، بیش از هر چیز به داول(مترسک)هایی شباهت دارد که انگار ابر و باد و مه و خورشید و فلک، دست به کار شده‌اند تا حیثیت ظاهری آنها را بیش از پیش خدشه‌دار کنند و قبای تن «داول مدیریت» نیز رنگ و رو رفته‌تر از همیشه، مسیری فروکاستگرانه را طی نماید. چرا آن قالب یخ مدیریت استانی که از حوالی 4 دهه‌ی پیش در این خاک تاریخی، خیابان‌گردی می‌کند، امروز اعتبارش آب شده است؟ پاسخ کاملاً روشن است: همواره در غیاب مردم، دولتمردان چپ و راست، برای چنین فرصت‌هایی خواب‌هایی آشفته دیده‌اند. آنان به جای اینکه با همدلی با مردم، «استاندار» را انتخاب نمایند، هر میزی را فرصتی برای خود و سایر بستگان سیاسی دیده‌اند. به قولی، دولتها تعدادی از افراد همفکر دارند که آنها را بر اساس رفاقت‌اندیشیِ ستادی، به خوانِ میزهای بالا و پایین دعوت می‌کنند!. گزاره‌ی «دیگری‌ساز» دیگری که هیچ بویی از همسویی با مردم ندارد، این است که بنا به صلاحدیدهای سیاسی، امنیتی و... کسی بر مسند یک استان مرزی نشانده می‌شود که مأمور «آرام‌کردن» باشد نه مسئول آباد کردن!. خروجی کار هم مشخص است. مثلاً همین کرماشان ما همیشه بر قله‌ می‌نشیند! اما قُله‌ی فلاکت، قُله‌ی بیکاری و ... دردآورتر آنکه مدت‌ها، فعالان سیاسی و رسانه‌ای برای «بهترین انتخاب»، چانه‌زنی کردند تا شاید چنین چالشی، خروجی مقبول‌تری داشته‌باشد. اما آش همان آش بی‌نمک و کاسه همان کاسه‌ی رنگ و رو رفته‌ی تکراری بود. فردی که امروز بر صندلی ارشد استان نشسته است، 6 ماه فرصت می‌خواهد که استان را بشناسد. صد البته اگر در گرداب دولت پنهان جناحی استان نیفتد و یا اینکه هوای بازارهای مرزی «خسروی» و «پرویزخان» و... «هوایی»‌اش نکند!... شأن مدیریت در این استان همان قالب یخ است که از 40 سال پیش در خیابان‌ها کشان‌کشان می‌آید. آیا پس از این همه سال، چیزی از آن باقی مانده است؟ آیا مردم به چنین سَیر مدیریتی که تنها فلاکت را نصیبشان کرده، اعتماد تازه‌ای خواهند کرد؟ آیا چینش مدیران تازه‌ی استانی بر همان روال «دولت پنهان زد و بند»ی صورت می‌گیرد که از دانشگاه و ادارات فرهنگی گرفته تا صنعت و اقتصاد! لیست بلندبالایی از مدیران نالایق را بر مسند ادارات استان گماشته است؟! آیا مدیر ارشد تازه هم مثل قبلی‌ها برای بازی در همان «نقش‌های تکراری» آمده است؟ اینکه هفته‌های اول با حرکات نمایشی از صبح علی الطلوع تا نیمه‌های شب، جلسه و دید و بازدید بگذارند و پس از مدتی همان مسیر رخوت‌آلود را طی کنند؟... حضور بامدادیِ استاندار اشتباهی قبلی را در محله آقاجان به یاد بیاورید! که قرار شد اتفاقات مهمی در آنجا بیفتد اما... یا اینکه از تمام خواست‌ها، محرومیت‌ها و رنج‌های اندوهبار و استخوان‌سوز ما کوردها تنها پوشش نمادین لباس کوردی را در مراسمی خاص ببینند و فکر کنند با چنین نمایشی، دل مردمان ساده‌ی ما را به دست آورده‌اند و همه مشکلات را حل کرده اند؟ پوشش لباس کوردی، فخر ماست. اما در کنار آن باید بسیاری از مسائل دیگر دیده شود. از سامان‌بخشی کولبری گرفته تا ده‌ها خواست بحق دیگر. راستی از آن قالب یخ، چیزی مانده هنوز؟!شما چطور فکر میکنید؟ *داوڵ: مترسک ،مترسکی کە برای فراری دادن پرندگان وجانداران در کشتگاە ومزرعە نصب میکنند
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств