🌊ᴡᴀᴠᴇ

11:11🌑

جوری که من و هستی داریم واسه این صحنه عر میزنیمم:😭

آهوی دشت زنگاری 💃

02:02 💤

یروز تو میفهمی من مثل بقیه نبودم و اون روز، تو دیگه برام مثل بقیه‌ای.

میان آنچه احساس می‌کنم و آنچه به زبان می‌آورم، فاصله‌ی بسیاری‌ست که کلمات قادر به پر کردنش نیستند.

«اشک در چشمان من طوفان غم دارد به دل
خنده بر لب می‌زنم تا کس نداند راز دل..»

با مردم زمانه سلام والسلام...
تا بگویی غلامتم میفروشنت؛

ـ عبدالله بابایی(بابا بزرگم)

صدام کن اولیویا رودریگو چون هر اتفاقی بیوفته من و مقصر میدونن.

حداقل می‌شد همه‌چیز را بهتر تمام کنی،
اما تو حتی این را هم دریغ کردی.

«شوق پرواز بده روح زمین گیر مرا..»