اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ
.
نبودِ حضرت رقیه بحث علمی است و منطقیست
اگر چه بحث منطقیست
بحث این سه ساله باز هم در اصل بحث عاشقیست
به خیلی از محدّثینِ روزگار حق بده
که بحث بودن و نبودن رقیّه را وسط کشیدهاند
بیا و حق بده
اگر چه راه را محدّثینِ به زَعمِ من غلط کشیدهاند
من و تویِ نخوانده درس روضه،
سمت روضهی رقیّه تا شود نمیرویم
من و توی نخوانده،
سمت روضهی چگونه گوشواره از دو گوش کنده یا جدا شده نمیرویم
من و توی نخوانده درس روضه،
سمت بچّهای که سهم تازیانهها شده نمیرویم
بیا و حق بده محدّثی که این همه کتاب خوانده است،
فکر حال مردم است
وَ آن قَدَر مصیبت از سه ساله دیده که؛
مصیبت دو گوشواره و دو گوشِ پاره پیش آن گُم است
محدّثانِ روزگار فکر کردهاند و دیدهاند
اگر نبوده باشد این سه ساله در میان کاروان
برای زینب و حسین و روضهخوان و سینه کوب بهتر است
نبوده باشد این سه ساله، ظهر تا غروب بهتر است
بیا خیال کن تو هم رقیّهای به کار نیست
رقیّه چون که نیست از علیِّ اکبر انتظار نیست
رقیّه چون که نیست تا که مشک را بیاورد به خیمه این قَدَر روی عمو فشار نیست
رقیّه چون که نیست
این قَدَر حسین وقت رفتنش به جنگ بی قرار نیست
رقیّه چون که نیست پس به گوش هیچ دختری دو جفت گوشواره یادگار نیست
پس رقیّه چون که نیست،
عمّه هی شمرده است و کودکی دوباره کم نگشته است
تا به زور تازیانه راهیاش کنند
زَجر با سَنان و شِمر هم قَسَم نگشته است
پس رقیّه چون که نیست،
کودکان شامیان نه،طعنه هم نمیزنند هیچ وقت
با عروسک و لباس تازه پیش بچهها،
قدم نمیزنند هیچ وقت
تا رقیّه نیست قافله،
بدون لحظهای درنگ،رو به شام پیش میرود
تا رقیّه نیست،
قافله به سمت شام با سر امام پیش میرود
هیچ دختری ز کاروان نه جا نمانده تا رقیّه نیست
عمّه جان نمازهای خویش را درست خوانده تا رقیّه نیست
پس رقیّه نیست و
صدای گریهاش به گوش بی مُروّتِ یزید هم نمیرسد
نیمه شب سرِ حسین در خرابه
با لبان خونی و دو گونهی سپید هم نمیرسد
پس رقیّه نیست تا وضو کند دو مرتبه خون سر
پس رقیّه نیست تا که جان دهد کنار تشت واژگون سر
داستان آن زنی که غسل داده هم دروغ میشود
روضهی کبودی تن رقیّه و قدی که گشته خم،
دروغ میشود
زینب از خجالت برادرش سرش به زیر نیست روز اربعین
از نبودن امانت حسین
این قَدَر شکسته و خمود و پیر نیست روز اربعین
نیلی و کبود
داستان کربلا، چنین نبود اگر رقیّه ای نبود
این مشاور سه سالهی حسین،توی کربلا اگر نبود حس و عاطفه ضعیف بود
این سه ساله توی حس با عمو حریف بود
هر که قبل جنگ بوسه ای ز گونهی رقیّه میگرفت
تا شهادتش ردیف بود
این مشاور سه سالهی حسین اگر نبود
بچه ها بزرگتر نداشتند
از نبود آب و آب آورش خبر نداشتند
خیمه ها بدون این سه ساله شور هم نداشت
این سه ساله از سکینه هیچ چیز کم نداشت
بگذریم از اینکه دلخوشی عمه جان
فقط همین سه ساله بود
گوش او برای غربت حسین گرچه پاره پاره
مثل یک قباله بود
فاطمه شبیه یاس بود و این سه ساله؛
هم بنفشه هم شبیه لاله بود
بی رقیّه کربلا به هیچ جا نمیرسد
بی رقیّه و اجازهی رقیّه هیچ زائری،به کربلا نمیرسد
هرکه در میان اهل بیت فاطمه شده،
نصیبش این چنین شود
هرکه در میان اهل بیت فاطمه شده،
جای آن که نقش بر نگین شود
نقش بر زمین شود
خیلی از محدّثین روزگار گفتهاند
پس رقیّه بوده است و تا همیشه باقی است
پس رقیّه بوده است و تا همیشه عشق ساقی است
#مهدی_رحیمی_زمستان
@Mehdi_rahimi_zemestan
#یا_مولاتی_رقیه
🖤
.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
.
أللهُم العَنْ اَولَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَق مُحَمدٍ وَ آلِ مُحَمدٍ
وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِك