حتی اگر نباشم، این کولهبارِ آه
چون تودهٔ بزرگِ نبارندهای، سیاه
در انتظار لحظهٔ بشکوهِ انتقام
با چشم خیس میکند از آسمان نگاه
حتی اگر بمیرم، از خاکِ مدفنم
خواهد دمید بوتهٔ خاری سیاهسار
وآن تیغهای کوچکِ زَهرابشُستِ بغض
خواهد خلید خاطرشان را خدنگوار....
ای خونتان شتک زده بر صورتِ زمین!
و ای نامتان بلندتر از قامتِ زمان!
گیرم سیاهچالِ عدم را شوم مقیم
دستِ اجل زُدایَدَم از خاطرِ کسان
گیرم ز سرمهدانِ قضا جرعهجرعه مرگ
ریزند در وجودم و پیچد به هم، زبان
گیرم که مورخانه شود چشمخانهام
وز من به جا نماند، جز مشتِ استخوان
رویای «روزِ داد» رهایم نمیکند
فارغ نمیشوم نفسی از تقاصتان!
@Meem_Ra