🖊️دکتر بهنام شادوران
آنچه جامعه میتواند از «دختر علوم تحقیقات» برای کنشهای آینده بیاموزد
برخی، همسر این زن را مالک او میپندارند. در جهان بسته جمهوری اسلامی، ما از سادهترین اصول نیز محروم ماندهایم؛ مانند اینکه بفهمیم همسر یک زن، مالک او نیست و هیچکس بهطور ذاتی “ناموس” دیگری نیست. این زن نیز به کسی تعلق ندارد. از وضعیت همسر این دانشجو و اینکه آیا او تحت فشار قرار گرفته تا مقابل دوربین قرار گیرد یا نه، اطلاعی ندارم.
به نظر من، این زن خود دست به کنشی عمیق و تأثیرگذار زده است. ما نیاز داریم این اقدام را بفهمیم، نه اینکه از دریچهی مردسالاری، پدرسالاری، ناموسزدگی و مفهوم “غیرت” به آن نگاه کنیم. شاید او به تأثیرگذاری حرکتش واقف بوده، شاید نبوده؛ شاید از سر عصبانیت این کار را کرده و شاید نه؛ این موارد برای ما روشن نیست.
اما قرار دادن خودمان در جایگاه مالک، از رفتارهایی است که واقعاً جای شگفتی دارد. آن هم بعد از جنبش «زن، زندگی، آزادی»، که زنان شجاعت و درایت بیشتری نسبت به مردان از خود نشان دادهاند.
این زنان بودهاند که در مقابله با حکومت، پیوسته ایستادگی کردهاند و مسئلهی فردی مبارزه با حجاب اجباری را به مسئلهای اجتماعی تبدیل کردهاند، به گونهای که حکومت به عقبنشینی واداشته شده است. بزرگترین جنبش مدنی ایران، «زن، زندگی، آزادی»، در همین بستر شکل گرفته است.
افرادی که اهمیت ایستادگی در برابر ظلم را نمیفهمند، کسانی هستند که به خود حق میدهند به دیگران بگویند چه بپوشند و خود را تربیتکننده و ارشادکنندهی جامعه میپندارند.
یاد قتل ژینا میافتم؛ همان افرادی که میگفتند «اشتباهی یک دختر را کشتهاند، اتفاقی نیفتاده است». شاید این افراد هیچگاه نتوانستند بفهمند آنچه جامعه از این واقعه درک کرد چیست.
اگر در اطراف این زن، افرادی آگاه و کنشگر بودند، شرایط بهکلی متفاوت میبود. آنها میتوانستند با تشکیل زنجیرهای حمایتی، او را از دست ماموران حراست حفظ کنند و به مکانی امن ببرند تا برای او لباسی فراهم کنند. در این صورت، این اقدام دیگر صرفاً یک کنش فردی نبود، بلکه به یک عمل جمعی و اجتماعی تبدیل میشد.
جامعه ایران همچنان نیازمند این حمایتهای جمعی در برابر مزدوران حکومت است. این تجربهای است که به ما میآموزد نباید کنشگران را تنها بگذاریم.
دشمن اشغالگر ایران باید دریابد که همراهی جامعه در مقابل ظلم، حتی در سادهترین اقدامات، همچنان بهگونهای پایدار و گسترده ادامه خواهد داشت.
دوستی که این متن را با الهام از «آلیس در سرزمین عجایب» انتخاب کرده، بهخوبی بیان کرده که این دیدگاه برای بسیاری از زنان ایران، که از سوی مردان پدرسالار درک نمیشود، چگونه است:
«نمیتوانم به گذشته بازگردم، چرا که اکنون فردی دیگر هستم. شما از من استفاده کردید و به من آسیب رساندید، ولی نمیتوانید مرا نابود کنید.»
آلیس در سرزمین عجایب، نوشته لوییس کارول