#Repost @mazibeyk---
چگونه می توان از شاهنامه الگوی نبرد گرفت
واژه به واژه. تا همیشه .
در داستان ضحاک( خلیفه دده امروز ) با کاوه می خوانیم وقتی تمام حواس و اندیشه ضحاک به فریدون بود .کاوه و درفش کاویان بنیاد نهاده شد .فرزندان میهن درون
میهن پرستان در تمام شهر و استان و سراسر خاک ایران .اینک نیز تمام سهامداران و تکرار کننده گان قادسی سرگرم فریدون هستند .
درفش کاویان را یاری کنید تا کاری ترین ضربه کاری را
بر پیکره پوسیده ضحاک فرود اریم. ما نمی گوییم بی شماریم .نه نه .کاوه نیز تنها بود .نادر نیر .بابک نیز. از مرداویچ تا مازیار نیز تنها بودند .اما پیکار را سرودند .چند بیت را چکیده یاد آور می شوم
چنان بد که ضحاک را روز و شب
به نام فریدون گشادی دو
لب
بر آن برز بالا ز بیم و نشیب
شده ز آفریدون دلش پر نهیب ..از هر کشوری موبدان را بخواست از انگلیس و فرانسه و ..روسیه ..همین خلیفه گماشته را می گویم
ز هر کشوری مهتران را بخواست
که در پادشاهی کند پشت راست
مرا در نهانی یکی دشمنست
که با بخردان این سخن روشنست
به سال اندکی و به دانش بزرگ
گوی شه نژاد و دلیری سترگ ...آنوقت چه کرد
همی زین فزون بایدم لشگری
هم از مردم و هم ز دیو و پری !!! سپاه و بسیج و حوثی و حشد الشعبی و فاطیمیون و ...
یکی لشگری خواهم انگیختن
ابا دیو و مردم بر آمیختن
یکی محضر اکنون بیاید نوشت
که جز تخم نیکی سپهبد نکشت !!!
ز بیم سپهبد همه راستان
بر آن کار گشتند همداستان ....تا در آن میان؛
بدو گفت مهتر به روی دژم
که بر گوی تا از که دیدی ستم !!!..
یکی بی زیان مرد آهنگر م ...آتش آید سرم
همه سوی دوزخ نهادید روی
سپردید دلها به گفتار اوی .
و پیمان را پاره کرد و پیکار را چاره
از آن چرم کآهنگران پشت پای
بپوشند هنگام زخم درای
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد
همانگه ز بازار بر خاست گرد
خروشان همی رفت نیزه بدست
که ای نامداران یزدان پرست
کسی کو هوای فریدون کند
دل از بند ضحاک بیرون کند
بپویید کاین مهتر آهرمنست
جهان آفرین را بدل دشمن است
بدان بی بها ناسزاوار پوست
پدید آمد آوای دشمن ز دوست..امروز نیز مرزبندی آشکار شد یک سو لشگر ضحاک است با سهامداران و دشمنان این خاک
و سوی دیگر میدان کاوه و درفش کاویان و فریدونیان
که نخواهیم بر گاه ضحاک را همان اژدها دوش ناپاک را
جاوید ایران بر افراشته باد درفش کاویان