#تاریخ_تلخدر سال ۱۳۵۹ ناگهان درب دانشگاهها را بستند و از ورود دانشجوها جلوگیری کردند و گفتند این دانشگاهها اسلامی نیست و باید پاکسازی شود .
اسمش را گذاشتند انقلاب فرهنگی!!!
همه دانشگاهها به مدت چهار سال تعطیل شدند ، بیشتر اساتید نخبه از ایران رفتند دانشجوها هم یا ازدواج کردند یا مشغول شغل و حرفهای شدند و یا به جرم فعالیت سیاسی ضد حکومت اعدام شده یا به زندان افتادند .
وقتی که بعد از چهار سال تعطیلی دانشگاهها باز شد دیگر برای قبولی درسخواندن کافی نبود ، باید علاوه بر کنکور در گزینش محلی هم قبول می شدید .
یک مامور به سراغ همسایهها میرفت تا مطمئن بشوند که شما نماز میخوانید و مشروب نمی خورید و زن همسایه را دید نمیزنید و حجابتان کامل است و موسیقی حرام گوش نمیکنید و اهل گروهکها نیستید و از این مزخرفها .
و از اینجا بود که ریاکاری شروع شد ؛
نماز خواندن الکی ، ریش گذاشتن الکی ، لباس پوشیدن الکی و کلا زندگی کردن الکی .
جوانمردی و صداقت کم کم مرد .
علاوه بر اینها مشکل دیگری هم در کار بود ؛ همسایه هایی که از سر حسادت یا دشمنی یا بد جنسی و یا هر انگیزه دیگری در مورد شما بدگویی میکردند تا آیندهتان را نابود کنند و حاصل چندین سال درس خواندن دود شود و به هوا رود .
اینجا بود که اگر در گرینش قبول نمیشدید به تمام همسایهها مشکوک میشدید و دیگران را به چشم دشمن و بدخواه میدیدید .
دروغ و نمایش و کینه و دشمنی ، امری عادی شد و مرز میان واقعیت و دروغ از بین رفت و همه چیز ساختگی شد .
در چنین جوی امثال خاوریها و زنجانیها و عبدالباقی ها پرورش یافتند که کم هم نبودند .
از همان روزهای اول انقلاب تحریمها شروع شد البته اسمش محاصره اقتصادی بود همه چیز کوپنی شد همه چیز بازار سیاه داشت مردم عادت کردند که در صف بایستند با همدیگر کتک کاری کنند به فروشنده دشنام دهند و برای خریدن شامپوی داروگر تخم مرغی دنبال پارتی و آشنا بگردند .
دیگر بازار سیاه و پارتی و صف و سهمیه ، جزئی از ساز و کار بودن شد ، انگار همه راههای اصلی از بین رفته بودند و مردم دنبال راه میانبر می گشتند .
حالا بعد از سالها ، این شیوه زندگی ، این نحوه دیدن و فهمیدن ، این روش حل مسئله ، تمام بودن ما را در بر گرفته و در هر معضل و بحرانی خودش را نشان میدهد .
دوران کرونا را به یاد بیاورید ؛ ساختن کرونایاب مستعان و واکسنهای تخیلی ، تبلیغ طب اسلامی و شاش شتر و روغن بنفشه و عنبر نسا و دورهمیهای یواشکی و سفرهای ممنوع ولی عزاداریهای بغل به بغل و سفر به ارمنستان برای واکسن و کتککاری در بیمارستان برای تخت خالی و فحش دادن به داروخانهچی و دنبال آشنا گشتن برای سرم و بازار سیاه داروها و ایستادن در صف گورستان و غیره .
حاصل همان دانشگاه و همان انقلاب فرهنگی همین طریقه زندگی کردن است .
هر چند در این سالها بودند انسانهای زیادی که به قیمت از دست دادن خیلی چیزها کماکان شرافت ، وجدان و انسانیت خود را حفظ کردند و صد البته که در این منجلاب ، روزگار بسیار سختی را نیز تجربه کردند و می کنند .
اینها هیچ کدام سیاه نمایی نیست حقیقتی تلخ و تهوع آور است که وجود دارد و تا روزی که این حکومت ننگین بر سر کار باشد هم ادامه خواهد داشت .
#امید_طوطیان #برای_نجات_ایران_بپاخیزیم #فریدون_ز_بالا_فرود_اوریم