🖇📚برشی از یک کتاب
🌱 مورچه را به خانه اش برگردان
💎 ای بایزید بسطامی از خدا اجازه بگیر و یک بار دیگر به دنیا بیا، فرهنگ ایرانی هر چند به تو مشتاق نیست اما به تو محتاج است
💎نقل است که [بایزید] چون از مکّه می آمد، به همدان رسید. تخم مُعَصفَر خریده بود. اندکی در خرقه بست و به بسطام آورد.
چون بازگشاد، موری چند در آن میان دید.
گفت: «ایشان را از جای خویش آواره کردم».
برخاست و ایشان را بازِ همدان بُرد، و آن جا که خانه ایشان بود، بنهاد.
تا کسی در مقام التعظیم لأمر الله در غایت نبُوَد، در عالَمِ الشَّفقَةُ علی خَلقِ الله بدین درجه نباشد.
✍️#عطار_نیشابوری📖#تذکرةالاوليا📝#ذکر_بایزید_بسطامی🔆 مورچه را به خانه اش برگرداند
مهم نیست که بایزید از مکه می آمد یا از هر شهر دیگری . مهم نیست که بایزید از همدان به بسطام می رفت یا از هر جایی به هر جای دیگری.
مهم نیست که تخم گل معصفر خریده بود یا بذر گل زعفران یا هر چیز دیگری.
مهم این است که او دلتنگی و غربت مورچه ای را می فهمید؛ آوارگی و بی خانمان شدنش را. مهم این است که نمی خواست مورچه ای راهش را گم کند. او خبر داشت که مورچه ها هم خانه دارند و خانواده ای.
بایزید فقط مورچه را به خانه اش برنگرداند او عشق را به انسان برگرداند و شفقت را به زندگی و خدا را به قلب ها.
عرفان_نظرآهاری
به
مســـــــتانه 🔸بپیوندید