روز به روز بى احساس تر می شويم روز به روزِ دلسردتر... روز به روز اعتمادمان نسبت به آدم هاىِ اطرافمان كم رنگ و كم رنگ تر می شود.. ما بى آنكه خودمان با خبر باشيم ، ديوارهايى شده ايم براىِ نوشتن يادگارىِ آدم ها...! آدم هاىِ بلاتكليفى كه خودشان نمی دانند از زندگى چه می خواهند... از صبح كه چشم باز می كنند تا سياهىِ شب ، به جاىِ زندگى كردن ، به جاىِ دوست داشتن به جاىِ عاشقى كردن ، روزمرگى می كنند و روزمرگى... آدم هايى كه حتى برايشان مهم نيست روىِ كدام ديوار می نويسند...!
هر شب قبل از خواب، بى آنكه با خبر باشى جولان می دهى در خيالم؛ گاه با لبخندى، گوشه ى لب... گاه با اشكى ، سرازير از گونه... به هر جان كندنى شده ، خودت را نه... خيالت را حبس ميكنم درخوابم...!
همه ي ما آدمها، علاوه بر كودكِ درون، يك "شيطانِ درون" هم داريم... نقاطِ ضعفِ آدمها را شناسايي ميكنيم و دقيقاً دست ميگذاريم... روي آنها... #علی_قاضی_نظام #مشق_عشق🕸🍂
اسفند که عاشق شوی سال را با بوسه تحویل می کنی حتی اگر سال نو نیمه شب از راه برسد شاید تلفنت عاشقانه تر از همیشه زنگ بزند کسی با یک سلام قبل از سپیده ى سال بعد دیوانه ات کند اسفند که عاشق شوی تمام دروغ ها را باور می کنی و دلت غنج می زند
"تو" را، براى تمامِ روز هاى خوبى كه هنوز نيامده است، مى خواهم... تو را براى خنده هاى از تهِ دل تو را براى ِيك حالِ خوب تو را براى تمامِ دوست داشتن هاى به موقع، تو را براى يك خيالِ راحت، مى خواهم... در اين آشفته بازارِ دوست داشتن هاىِ ساعتى.!!