پیچیده اش می کنی این قصه سر و ته ندارد... این قصه جاریست، تا تو هستی... و من برایِ هربار دیدنت هزار بار نقشه میکشم... هزار بار زیرِ لب با خود، جملاتی می چینم که، آخرش، ختم خواهد شد، به لال شدن، پیشِ چشمانت...🤍
واقعیت نه پاهایِ رفته ے تو بود نه دلِ شڪسته ے من واقعیت ، خستڪَیِ دل بود...! از تڪرارِ دلتنگے هایِ مدامـ..... از ڪَفتنِ ، دوستت دارمـ هایِ بے پاسخ......!!😔🥀
تو برایهمیشه بارانیبپوش من تاهمیشه باران میشوم میبارم به "لحظههایت" تو بغض کن، من اشک می شوم تو بخند، من شوق می شوم تو ببین، من از نگاهت مست می شوم، بیا منصف باشیم ! تو برایم تب کن من برایت می میرم ...
یکی بود ولی یکی نبودکه بپرسد چگونه به دوش کشید بار این همه ندیدن آن یکی را وقتی که هر چه بود برای او بود و بی او هیچ نبود...!!😔🥀 #عادل_دانتیسم #مشق_عشق🕸🍂
باید کسی باشد ، که به خواب هایت سَرَک بکشد ...! جایِ فصلها را عوض کند ... ستارهها را بچیند رویِ بالشتَت ! دردهایت را بتکاند ... ترسهایت را فراری دهد ... دست به موهایت بکشد ، و آرام درآغوش بگیردَت و بگوید : آرام بخواب ... بیدار که شدی، من اینجا هستم !
•• گاهی دلت تنگ می شود... آنقدر تنگ که دیگر اسمش دل نیست! شاید، نقطه ای جا مانده از خاطراتی دود شده باشد در اعماق وجودت، که روزی نامش دل بود و تنگ می شد!