دلم به بوي تو آغشته است سپيده دمان كلمات سرگردان بر ميخيزند و خوابالوده دهان مرا ميجويند تا از تو سخن بگويم كجاي جهان رفته ای نشان قدم هايت چون دان پرندگان همه سوئي ريخته است باز نميگردي، ميدانم و شعر چون گنجشك بخار آلودي بر بام زمستاني به پاره يخي بدل خواهد شد.
از تمام رودهایی که به چشم دیدهام رودخانه، تویی! از سراسر جاده هایی که عبور کردهام جاده تویی! چرا که هیچ رودخانه ای از دور غرقم نکرد چرا که هیچ جاده ندیدم نرفته در آفاقش گم شوم ...
•• اگر که نگویم دوستت دارم نامم را از خاطر میبرم اگر که نگویم دوستت دارم شب برای همیشه در آسمان خانه ما خواهد ماند... برای آمدن روزهای روشن همیشه خواهم گفت: جان من ، عزیز این دل من همیشه و تا ابد دوستت خواهم داشت.
•• دور از تو، رودی کوچکم... قفل اسکله را می بوسم، توقع دریایی ندارم... دور از تو، فواره ی بی قرارم... پرپر می زنم... که از آسمان تهی به خانه ی اولم برگردم...!