بررسی وجود واژگان زبان لری در اشعار شاعران ایرانی(پست شماره نه) :شاهنامه فردوسی
ــ کژ،کژی: این واژه صورت قدیمی واژه ی "کج" است.معنای این واژه در گذشته وسیع تر از امروز بوده است.بطوریکه علاوه بر "خمیدگی" به معنای "ناراستی و دروغ،انحراف،تباهی" و نظایر آن بوده است.امروزه در زبان فارسی با تلفظ"کج" فقط به معنای خمیدگی است.اما در زبان قوم لر،با تلفظ "کژ" یا "کچ" معنای "بدبختی و بیچارگی،تباهی" نیز میدهد.(مثال: فلانی کژ/کَچ گرتشه).فردوسی بارها از این واژه به همین معنی استفاده کرده است:
٭نجستی به جز کژی و کاستی
نکردی به بخشش درون راستی
٭شما را کنون گر دل از راه من
به کژی و تاری کشید اهرمن
ــ مبیناد کس: این جمله که یک جمله ی دعایی است به معنی :" کسی نبیند،برای کسی پیش نیاید" است.این جمله ی دعائی در لری (مینجائی بالاگریوه ای) بصورت " کَس مِینا"(تلفظ حرف یا بصورت مجهول) کماکان کاربرد دارد و به معنی (برای کسی پیش نیاید/اتفاق نیفتد) است.فردوسی می گوید:
٭فرستاده گفت ای گرانمایه شاه
ابی تو مبیناد کس پیش گاه
٭ازان پس برو آفرین کرد شاه
که بی تو مبیناد کس پیشگاه
ـــ گه: این واژه مخفف "گاه" است و به معنی "هنگام،نوبت،زمان" و مانند آن است.امروزه بیشتر حالت ادبی دارد و در زبان فارسی به این معناها کاربرد چندانی ندارد.در زبان قوم لر ،با تلفظ "گِه" به معنای "نوبت،هنگام " هنوز کاربرد دارد.فردوسی از این واژه در شاهنامه زیاد استفاده کرده است:
٭مرا خود ز گیتی گه رفتن است
نه هنگام تندی و آشفتن است
٭همان گه بیایم چو ابر سیاه
بی آزارت آرم بدین جایگاه
ادامه دارد...
رهامی.پلدختر