Смотреть в Telegram
🟢 داغ کردن یا داغ گذاشتن را همه می‌دانند و می‌شناسند. منظورم داغ عشق یا داغ عزیز نیست؛ و نه هم آن داغی که درِ باغ می‌گذارند، که تعبیری است که گاه در مقام سوزاندن دماغ و برخی نواحی دیگرِ فردِ پرخواهش، ولی ناکام، به تمسخر، به کار می‌رود. منظورم داغی است که در اعصار قدیم بر حیوانات می‌گذاشتند. از رقت‌انگیزی یا شاید نفرت‌انگیزی چنان کرداری، با معیارهای امروزین حقوق حیوانات یا حتی رفتار نرمال، اگر بگذریم، انگیزه آنان از این کار قابل فهم است. داغ چیزی بود که هیچ‌جوره امکان پنهان کردن و از بین بردن و تغییر دادن نداشت. دم خروسی بود که یک‌تنه از پس پنجاه قسَم برمی‌آمد. با هر تلاشی، یا با هیچ تلاشی، ممکن نبود که وابستگی دامی به یک فرد یا یک برند دامداری را بتوان حاشا کرد. داغ بر کیمُختِ حیوان (محلی نزدیک به مخرج) سندی منگوله‌دار بود که تعلقش را هیچ چیز نمی‌یارست بشورد و بزداید. نسبتِ برخی گرایش‌های سَلَفی با کمونیسم بی‌شباهت با این نیست. ممکن است رَمه در زمین دیگری چَرا کند و ظواهر دیگری را نشان دهد، باری، پایین‌پوش را که پس کنی و کیمُخت را بنگری، داغ داس و چکش را می‌بینی. چون هیچکس را یارای آن نیست که بر پایه آیین، دشمنی با غرب را توضیح دهد. برداشت رادیکال از آیین، و جهاد ابتدایی با کفر و طاغوت و استکبار، شامل شرق و غرب، هردو، است. وقتی فقط غرب شد، و در غرب هم هر چه غرب‌تر دشمن‌تر، اینجاست که مِید این راشا، مید این چاینا، مید این لنین، مید این مائو ... به‌رغم شعارهای سَلَفی، پیدا می‌شود. به‌راستی آیا دلیلی داشت که محل داغ، اغلب کیمُخت بود؟ @mardihamorteza
Telegram Center
Telegram Center
Канал