Смотреть в Telegram
💢پرخاشگری منفعل در محیط کار، دلایل، نمونه‌ها و راهکارها پرخاشگری منفعل در محیط کار به وفور رخ می‌دهد ولی در عین حال تشخیص آن بسیار دشوار است، زیرا بسته به فرد می‌تواند به اشکال مختلفی ظاهر شود. پرخاشگری منفعل الگویی از ابراز خشم غیرمستقیم یا پنهان نسبت به دیگران است. این نوع از پرخاشگری، وجود دارد ولی دیده نمی‌شود و به سختی قابل ادعاست. فردی که به‌صورت منفعلانه پرخاشگری می‌کند ممکن است به‌جای گفت‌وگوهای باز و صادقانه از کنایه، سکوت، اجتناب، انکار، به تعویق انداختن کار، ناکارآمدی عمدی و سایر تاکتیک‌های ظریف برای بیان نارضایتی خود استفاده کند. پرخاشگری منفعل ممکن است ریشه در مصائب کودکی، عدم وجود الگوهای تربیتی مناسب، تجربیات منفی مستمر در زندگی شخصی یا محیط کار داشته باشد. پرخاشگری منفعل اغلب انتقام‌جویانه است. یک فرد ممکن است این سبک ارتباطی را برای انتقام گرفتن بی‌سروصدا از یک همکار یا مدیر خود به‌کار ببندد. فردی که درگیر این نوع پرخاشگری است ممکن است بگوید: «همه‌چیز خوب است»، در‌حالی‌که همزمان با ایما و اشاره به شما بفهماند که این‌طور نیست، ممکن است شما را نادیده بگیرد و از پاسخ دادن به تماس‌های تلفنی شما امتناع ورزد، ممکن است وانمود کند که «کمک می‌کند» ولی در کار خلل ایجاد کند. یک کارمندی که منفعلانه پرخاشگری می‌کند ممکن است ادعا کند که هرگز دستورالعملی را که شما در مورد یک وظیفه کاری مهم به او داده‌اید دریافت نکرده است. یک رییسی که منفعلانه پرخاشگری می‌کند ممکن است بدون دادن اختیار و ابزار، کاری را به شما محول کند. یک همکاری که منفعلانه پرخاشگری می‌کند ممکن است کاری را که باید در یک پروژه انجام دهد، انجام ندهد و باعث شود یک ضرب‌الاجل حیاتی را از دست بدهید. چنین رفتارهایی تنها پس از تکرار مکرر و منظم دیده می‌شود. رایج‌ترین نمونه‌های این‌گونه رفتارها به شرح زیر است: تعریف کردن از دیگران با مفهومی منفی (نمونه: ارائه شما برای افراد کم تجربه خوب بود.) یک همکار عمدا اطلاعات مهمی را که بر کار تاثیر می‌گذارد پنهان می‌کند (نمونه: اوه، فکر نمی‌کردم لازم باشد این را بدانید.) یک همکار از طعنه برای بیان نکته یا انتقاد از کسی استفاده می‌کند (نمونه: وای، چه ایده خوبی. چرا به آن فکر نکردم؟) یک همکار از صحبت کردن یا تصدیق کسی امتناع می‌کند (نمونه: امتناع از برقراری تماس چشمی، نادیده گرفتن ایمیل‌ها یا پیام‌ها.) – یکی از همکاران شایعات یا اطلاعات نادرست در مورد کسی منتشر می‌کند (نمونه: شنیدید که مدیر استعفا داده؟) – یک همکار، مافوق را درگیر موضوعی می‌کند که نیاز نبود مطلع باشد (نمونه: یک مدیر مساله‌ای را که می‌توانستند بدون دخالت مدیرعامل حل کنند، مدیرعامل را در رونوشت ایمیل قرار می‌دهد.) •یک همکار سعی می‌کند خود را قربانی جلوه دهد (نمونه: من تمام تلاشم را کردم، اما ابزار کافی نداشتم.) یک همکار عمدا تلاش‌های یک تیم را تضعیف می‌کند (نمونه: تکمیل نکردن وظایف یا نادیده گرفتن توافقات تیمی.) یک همکار معمولا دیر به جلسات یا رویدادها می‌رسد (نمونه: دیر رسیدن مداوم بدون ارائه توضیح یا عذرخواهی.) یک همکار از به اشتراک گذاشتن منابع یا اطلاعات موردنیاز برای یک پروژه امتناع می‌ورزد (نمونه: من مطمئن نیستم که باید آن اطلاعات را با شما به اشتراک بگذارم.) این رفتارها به‌نوبه خود اعتماد متقابل را کاهش می‌دهد، حل مساله را مختل می‌کند، شفافیت را از بین می‌برد، بهره‌وری را تضعیف می‌کند، بر سلامت روان افراد تاثیر می‌گذارد و درنهایت فرهنگ عدم پاسخگویی را توسعه می‌دهد. از این‌رو می‌توان برای رفع آن اقداماتی به شرح زیر انجام داد: 1- رفتار را نادیده نگیرید و نسبت به آن حساس باشید. 2- خودتان انعکاسی رفتار نکنید. به‌عبارتی شما هم در مقابل این رفتار، پرخاشگری منفعل نداشته باشید. 3- برای رفع آن با افراد جلسه بگذارید و دغدغه خود را بیان کنید. 4- افراد را از تاثیر رفتارشان بر دیگران آگاه سازید. 5- به هیچ‌وجه به افراد اتهام نزنید. 6- سعی کنید دلایل این‌گونه رفتارها را با گفت‌وگو و گوش دادن فعال درک کنید. 7- در صورت نیاز افراد را نزد یک روان‌درمانگر بفرستید. نویسنده: دکتر امین ندائی منتشر شده در روزنامه جهان صنعت @transformation_m
Telegram Center
Telegram Center
Канал