ماجرای راننده
اسنپ و مسافر بدحجاب قشنگ یه کمدی احمقانه است: راننده مسافر رو وسط سفر انداخته بیرون، مسافر موضوع رو تو توییتر منتشر کرده، مسافر گفته
اسنپ ازش عذرخواهی کرده، به همین دلیل ارزشیها واکنش شدید نشون دادن، راننده گفته آتش به اختیار عمل کردم،
اسنپ اعلامیه داده و از راننده قدردانی کرده. دلیل این سیرک فقط یه چیزه: جمهوری اسلامی.
طبق متن قوانین جمهوری اسلامی و مقررات
اسنپ (بند ۶-۱) راننده و خود
اسنپ حق این رو ندارند که سرخود و دلبخواه یک قانونشکن (فرد بیحجاب) رو محاکمه و مجازات کنند. کسی که قوانین نظام و خود شرکت رو شکونده راننده (سعید عابد) و خود شرکت اسنپه. اینکه در عمل نظام حامی این قانونشکنیه بحثش جداست.
اعتراض به این پاسخنامه
#اسنپ (که از عملکرد راننده دفاع کرده) سه محور جدا داره:
۱-طبق متن قوانین ج.ا. و
اسنپ راننده و شرکت حق محاکمه و مجازات فرد قانونشکن رو ندارند.
۲- قانون حجاب ضدانسانیه.
۳-ساختار فاسد، تفاسیر دلبخواه، قوه قضائیه پارینهعقلی، و دستور آتشبهاختیار (در یک کلام کل نظام) اینگونه قانونشکنی* رو تایید و تشویق میکنه.
* قانونشکنی راننده و
اسنپ از بدترینها است چون جامعه رو به فروپاشی و توحش مطلق هدایت میکند. قضاوت و مجازات انحصارا باید در اختیار قوه قضاییه باشه. در این منطق مثلا یه پزشک میتونه به راحتی بیماران بدحجاب رو تنبیه کنه، یا یه ساختمانساز سقف و پی خانهی مشروبخواران رو سست بسازه.
چیزی که یک حامی نظام یا نمیفهمه یا روش ماله میکشه اینه که دستور آتشبهاختیارِ خامنهای و حمایت تمام و کمال نهادها از این دستور دقیقا قلب ساختار عقلانی، ضددیکتاتوری، و ضدتوحش یک کشور رو نشانه گرفته: «حاکمیت قانون»
کیخون@mamlekate