نفی اختیار، بر اساسِ شبهه ایجادِ عدم !
متنِ شُبهه:
موجودی که قادر باشد، نمی تواند عدمِ چیزی را ایجاد کند مثلاً یک انسان نمی تواند عدمِ راه رفتن و خدا نمی تواند عدم سیب را ایجاد کند. زیرا چیزی را می توان ایجاد کرد که اولا امری وجودی باشد و ثانیا متمایز از دیگر وجود ها باشد مثل راه رفتن که امری وجودی است و متمایز با امور وجودی دیگری مثلِ نشستن و پریدن است. در حالی که عدم، امر وجودی که متمایز با دیگر امور وجودی باشد نیست. وقتی هم که ثابت شد که موجودِ قادر، ایجادِ عدمِ چیزی برایش ممکن نیست بلکه ممتنع است، ثابت می شود که ایجادِ وجودِ چیزی هم برایش ممکن نیست، بلکه ضروری و واجب است. در نتیجه هیچ موجودی دارای اختیار نیست. زیرا معنای اختیار، صحتِ دو طرفِ فعل و ترک است، در حالی که هر موجودی -چه خدا و چه غیر خدا- طرفِ فعل برایش ضروری و واجب است و طرف ترک برایش ممتنع است.
جوابِ شُبهه:
شکی نیست که موجودِ مختار، موجودی است که دو طرفِ فعل و ترک برای او صحیح باشد. به این معنا که دو طرفِ فعل(انجام دادن) و ترک(انجام ندادن) برای او از جهتِ عقلی "ممکن" باشد. اما باید به این مطلب توجه داشت که معنایِ ترک، ایجاد کردنِ عدمِ یک چیز نیست. بلکه معنای آن، ایجاد نکردنِ یک چیز است. برای مثال ما نمی گوییم که یک انسان هم می تواند راه رفتن را ایجاد کند و هم می تواند عدم راه رفتن را ایجاد کند! بلکه می گوییم انسان یا راه رفتن را ایجاد می کند یا راه رفتن را ایجاد نمی کند. همچنین ما نمی گوییم که خدا هم می تواند سیب را ایجاد کند و هم می تواند عدمِ سیب را ایجاد کند! بلکه می گوییم خدا هم می تواند سیب را ایجاد کند و هم می تواند سیب را ایجاد نکند. پس اشکال این شبهه اینست که مبنای آن انحرافِ لفظِ "ترک" از معنای صحیح خودش، به معنای دیگری است که اصلا محل نزاع نیست. وقتی میگوییم ترک کردن کاری برای شخص ممکن است، مقصود همان انجام ندادن و صرفِ نظر کردن از آن کار است؛ و انجام ندادن نیاز به ایجاد کردن ندارد.
@madraseh_kalam