علم خداوند متعال به جزئیات
برخی لازمه علمِ خداوندِ متعال به جزئیاتِ امور و رویداد ها را تغییر در ذاتِ خداوندِ متعال میدانند و لذا عالم بودن خداوند متعال به جزئیات را رد میکنند. در این نوشته پاسخی به این شبهه داده خواهد شد.
متنِ شُبهه:
زمانی که معلوم تغییر می کند، واجب است که علم هم تغییر کند، زیرا اگر چنین نباشد مطابقتِ بین علم و معلوم از بین می رود. جزئیاتِ زمانیه متغیر هستند، پس اگر معلوم برای خدا باشند لازم می آید تغیر در علم خدا و تغیر در علم خدا هم مُحال است. مثلا اگر خدا عالم باشد به این که زید الان دوچرخه سواری می کند، لازم می آید که وقتی زید از دوچرخه سواری متوقف شد و شروع به بستنی خوردن کرد علم خدا هم تغییر کند زیرا اگر علم خدا تغییر نکند دیگر مطابقتی بین علم و معلوم نخواهد بود؛ به این بیان که علم می شود دوچرخه سواری زید اما معلوم بستنی خوردن زید است. پس خدا عالم به جزئیات زمانیه نیست! بلکه عالم به کُلیات است. مثلا خدا به طور کلی عالم است به این که زید گاهی دوچرخه سواری می کند، گاهی می خوابد، گاهی غذا می خورد و...
جوابِ شُبهه:
اولاً: مبنای این شبهه اینست که علم خداوند تبارک و تعالی به اشیا علم حسی باشد. زیرا مضمونِ گفتارشان اینست که «علم زمانی محقق می شود که معلوم، محقق شده باشد» و این یعنی شرط بودن همزمانی بین علم و معلوم. در حالی که همزمان بودن علم و معلوم منحصراً در جایی است که علم حسی باشد. مثلا زید نمی تواند نسبت به وقایع ده سال آینده علمِ حسی داشته باشد، زیرا اصلا زمان تحقق آن ها نرسیده است تا با جوارح خود آن ها را حس کند و برایش علم حسی حاصل شود. در حالی که نزد ما مسلم و قطعی است که علمِ خداوند تبارک و تعالی مانند بعضی از علوم مخلوقات، علم حسی نیست. ما با برهانِ عقلی ثابت میکنیم که خداوند وجود دارد و این خدای موجود، عالم و آگاه هست؛ همچنین بنابر برهان عقلی میدانیم که مصداقِ علم خداوند همان ذات بدون اجزاء او است. اما علم خداوند را حاصلِ تلاش، مشاهده، یادگیری و به دست آمدن و تحصیل و تغییرِ صورت هایِ ذهنی نمیدانیم که حال با تغییرِ جزئیات و رخ دادنِ رویداد ها و پدیده ها علم او یا همان ذاتِ او تعالی دچار تغییر و دگرگونی شود.
ثانیاً: مبنای دیگر این شبهه این است که ذاتِ عالم خداوند تبارک و تعالی، از جهتِ زمانی قبل و همراه و بعد از وقایع و حوادث باشد. در حالی که ذاتِ عالمِ خداوند تبارک و تعالی نه قبل از چیزی است و نه همراه با چیزی است و نه بعد از چیزی است زیرا او تعالی "مطلقاً زمان ندارد."
ثالثاً: خداوندِ تبارک و تعالی در لا زمان، عالم است به این که هر کسی در هر زمانی چه کاری را انجام می دهد و چه کاری را انجام نمی دهد. برای مثال ذات عالم خداوند در لا زمان، عالم است به این که زید از فلان زمان تا فلان زمان دوچرخه سواری می کند، بعد از فلان زمان تا فلان زمان نماز می خواند، بعد از فلان زمان تا فلان زمان می خوابد... با توجه به چنین بیانی از بحث، روشن می شود کسانی که چنین اشکالی را مطرح می کنند نسبت به اصلِ مطلب
"اشکالِ تصوری" دارند.
@madraseh_kalam