کانال شهرستان الیگودرز

🔴 #جشن_سپاس

❌ #امروز_راس_ساعت_۱۹(۷غروب)

مراسم تقدیر و تشکر از حضور گسترده مردم شریف شهرستان الیگودرز در انتخابات

با توجه به حضور گسترده مردم‌ عزیز در پای صندوق های رای و لبیک به منویات مقام معظم رهبری و مشارکت گسترده در این آزمون بزرگ، مراسم تقدیر و تشکر راس ساعت ۱۹ در مجموعه ورزشی ملی بعمل می آید.
این مراسم برای تمامی همشهریان بوده و حضور #آقایان و #بانوان بلامانع می باشد.

🔴 #مادران_و_دختران_الیگودرزی

برای اولین مرتبه در تاریخ الیگودرز

#جشن_بزرگ_دوچرخه_سواری ویژه بانوان


🔺 انتخاب تیم دوچرخه سواری شهرستان برای شرکت در مسابقات استان

👈 شرکت برای تمامی مادران و دختران الیگودرزی #آزاد و #رایگان است.

زمان : #امروز جمعه ۱۴ تیر ماه ۹۸ ساعت ۶ غروب
مکان : ایستگاه ورزش.دوچرخه سواری و سلامت الیگودرز.روبروی شبکه بهداشت و درمان.بستر رودخانه

🔴 #جشن_بزرگ_بختیارے_ها

🔹 جشنواره فرهنگے هنرے اقوام بختیارے (هیجار)

🔹زمان: جمعه ۲۴ خرداد ماه ۱۳۹۸ ساعت ۳ عصر منتظرتان هستیم

🔹مکان: تپه باستانے روستای برم


┅┄┅┄༻‌❥✿❥༺‌‌┄┅┄┅
#کانال_رسمی_شهرستان_الیگودرز
@LORESTANALIGOODARZ

🛑 ۱۰ بهمن، #جشن_سده ، پایان "چله بزرگ" و آغاز "چله کوچک" گرامی باد.

🔸 #ایرانیان باستان، دو ماه اول #زمستان را به دو دوره ۴۰ و ۲۰ روزه تقسیم کرده بودند.

🔸 دوره اول از #شب_یلدا آغاز و دهم #بهمن به اتمام میرسد. این دوره را #چله_بزرگ مینامند که ایرانیان معتقد بودند، اوج #سرمای زمستان در این چهل روز ابتدایی زمستان است.

🔸 همچنین اعتقاد داشتند روزی که چله ی بزرگ پایان می یابد، #زمین نفس میکشد و رفته رفته #گرم میشود و سرمای سختی در پیش نخواهد بود.

🔸 از این رو با پایان یافتن چله بزرگ در دهم بهمن جشنی به پا میکردند که به آن #جشن_سده میگفتند. در واقع اجداد ما بر این باور بودند که #آتش که در این روز برافرخته میشود زمین را گرم و آماده ورود بهار میکند.

🔸 از ۱۰ بهمن تا ۳۰ بهمن را نیز #چله_کوچک گویند که از امشب وارد این دوره شدیم ... 👌
📡کانال رسمی شهرستان الیگودرز
📡https://telegram.me/lorestanaligoodarz

اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی الیگودرز با همکاری دفتر خدمات مسافرتی و گردشگری کیا گشت ایرانیان، برگزار می کند:
🌸 نخستین جشن شب یلدا 🌸
#جشن_شو_چله
«شبی شاد با اجرای برنامه های متنوع فرهنگی_هنری»
✅ اجرای موسیقی، نمایش طنز، شاهنامه خوانی، متل گویی، مسابقه
به همراه
⚛ قرعه کشی نقدی به مبلغ #پانصد_هزار_تومان کمک هزینه ی سفر به #جزیره_کیش ⚛
و
پنج هدیه ی نقدی #پنجاه_هزار_تومانی و هدایای دیگر


نکته: از آنجا که قرعه کشی برنامه بر اساس #شماره_ملی افراد می باشد، همراه داشتن #کارت_ملی جهت خرید بلیط و حضور در برنامه الزامی است و در صورت برنده شدن و همراه نداشتن کارت ملی، قرعه ی مجدد انجام خواهد شد.
محل تهیه ی بلیط:
اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی الیگودرز
لوازم موسیقی صبا
پوشاک بهپوش(پاساژ الماس)

🔹 زمان برنامه: جمعه #سی_ام_آذرماه ساعت سه و نیم عصر
🔹 مکان: اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی الیگودرز_ تالار کمال
📡کانال رسمی شهرستان الیگودرز
📡https://telegram.me/lorestanaligoodarz

#جشن میلاد حضرت ولی عصر (عج) در دبیرستان فاطمه الزهرا (س)
@lorestanaligoodarz

#بهشت هفتگی هیئت جنت الحسین
#متوسلین به حضرت رقیه(س)
#جشن میلاد حضرت زهرا(س)

#ویژه_خواهران_و_برادران

#هیئت_عشاق_الزهراء

#جشن_بزرگ_عید_غدیر
زمان:جمعه96/6/17
بعداز نماز مغرب و عشاء
مکان :خیابان شهید فریدنی
پارک شهید فریدنی
@lorestanaligoodarz

* #اشک_خدا* #فوق_العاده_زیباست

زن #نابینا کنار تخت پسرش در بیمارستان نشسته بود و می گریست. فرشته ایی فرود آمد و رو به زن گفت: ای زن من از جانب خدا آمده ام

#رحمت خدا برآن است که تنها یکی از #آرزوهای تو را برآورده سازد, بگو از خدا چه می خواهی؟
زن رو به فرشته کرد و گفت: از خدا می خوام پسرم رو #شفا بده.
فرشته گفت: پشیمان نمی شوی؟
زن پاسخ داد: نه!
فرشته گفت: پسرت اینک شفا یافت ولی تو می توانستی بینایی چشمان خود را از خدا بخواهی!
زن لبخندی زد و گفت: تو درک نمی کنی!
سالها گذشت و پسر بزرگ شد. او آدم موفقی شده بود و مادر #موفقیت های فرزندش را با عشق #جشن می گرفت.

پسر ازدواج کرد و همسرش را بسیار دوست داشت. روزی رو به مادرش کرد و گفت: مادر نمی دونم چطور بهت بگم ولی زنم نمی تونه با شما یه جا #زندگی کنه می خوام یه خونه برات بگیرم تا شما برید اونجا.
مادر رو به پسرش گفت: نه پسرم من می خوام برم خونه ی سالمندان زندگی کنم , آخه اونجا با هم سن و سالای خودم زندگی می کنم و راحت ترم.
و زن از خانه بیرون آمد , کناری نشست و مشغول #گریستن شد.
فرشته بار دیگر فرود آمد و گفت: ای زن دیدی پسرت با تو چه کرد؟ حال پشیمان شده ایی؟ می خواهی او را نفرین کنی؟
#مادر گفت: نه پشیمانم و نه نفرینش می کنم. آخه تو چی می دونی؟

فرشته گفت: ولی باز هم #رحمت_خداوند شامل حال تو شده است و می توانی #آرزویی بکنی.
حال بگو؟
می دانم که بینایی چشمانت را از
خدا می خواهی , درست است؟
زن با اطمینان پاسخ داد: نه!
فرشته با تعجب بسیار پرسید: پس چه؟

زن جواب داد: از خدا می خوام عروسم زن خوب و مادر مهربونی باشه و بتونه پسرم رو #خوشبخت کنه آخه من دیگه نیستم تا #مراقب پسرم باشم.
اشک از چشمان فرشته سرازیر شد و از اشک هایش دو قطره در چشمان زن ریخت و زن بینا شد.
هنگامی که زن اشک های فرشته را دید از او پرسید: تو گریه کردی؟ مگه فرشته ها هم گریه می کنن؟
فرشته گفت: بله , ولی تنها زمانی اشک می ریزیم که #خدا گریسته باشد!
زن پرسید: مگه خدا هم گریه می کنه؟!
فرشته پاسخ داد:
خدا اینک از #شوق آفرینش موجودی به نام " #مادر" در حال گریستن است...

ارسال جلال یاراحمدی
@lorestanAligoodarz