همدمی گاهی و گاهی بدتری از دشمنم،
وصلهی جان منی، اما جدایی از تنم؛
من نمیفهمم تو را ای عشق پس درد تو چیست؟
هم زمینم میزنی، هم دوست داری نشکنم.
تو مرا آزردی که خودم کوچ کنم از شهرت
تو خیالت راحت میروم از قلبت
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی
و به خود میگویی
باز میآید و میسوزد از این عشق ولی
برنمیگردم، نه❤️🩹