@literature9#رباعی لرزان ز بلا چو برگ داند یارم
وانگاه همه به ترک خواند کارم
اشکی که همی تگرگ بارد یارم
عمری که همی به مرگ ماند دارم
* رباعی با سه قافیه در هر مصراع:
خان آرزو در مجمع النفایس (ج3، 1383)
دربارۀ این رباعی مسعود سعد چنین گفته است:
«... این رباعی از او نوشته میشود که جواب آن بالقوۀ هیچ آفریده شاید نباشد که صاحب سه قافیه است با کمال فصاحت».
به نظر میرسد، اعجاب خان آرزو، ناظر بر سرودن رباعیِ ذوالقوافیِ 4 مصراعی (مُصرّع) از جانب مسعود سعد باشد؛ زیرا نمونههایی از رباعیِ ذوالقوافیِ خصی و نیز مثالهایی در قوالب دیگر در اشعار شاعران موجود است؛ چنان که در بدایعالافکارفیصنایعالاشعارِ کاشفی آمده است:
ای ز جود کفت آراسته ایوان کرم
وی ز الطاف تو پیراسته دیوان نعم
(ص 130).
رشید یاسمی، در تصحیح رباعی مسعود سعد، لطف سخن را درنیافته و قافیۀ اول در مصراع دوم را به مانند مصراع اول، «برگ» آورده است (ص 711).
منابع:
بدایعالافکارفیصنایعالاشعار، 1369، واعظ کاشفی، ویراستۀ میرجلال الدین کزازی، نشر مرکز.
مجمعالنفایس، 1385، سراجالدین علی خان آرزو، به کوشش محمد سرفراز ظفر.
مسعود سعد سلمان، 1339، دیوان، تصحیح رشید یاسمی.
*
بعدالتحریر: متوجه شدم که جناب میرافضلی عزیز در کتاب چهارخطی -که بدان دسترسی ندارم- به رباعی ما نحن فیه اشاره داشتهاند. نیز مطلبی دربارۀ رباعی با 5 قافیه نیز در کانال ایشان موجود است که در زیر مشاهده میشود.
@gahnameyeadabi #گاهنامه_ادبی◽️▫️◽️رباعی پنج قافیهای!
مَه پاره دگر گوی نهان میبازد
خونخواره چو بر موی میان مینازد
صد باره نظر جوی روان میسازد
بیچاره به هر کوی از آن میتازد!
ناشناس
شعر هم مثل هر پدیده دیگری، لبریز از حاشیههای سنگینتر از متن است. گاهی متن، چیزی غیر از حاشیه نیست و اشتغال به آن، در حالی که خیلی جدی تلقی میشود، چیزی جز وقت تلف کردن نیست. تلاش شاعر گمنامی که رباعی بالا را سروده، چنان معطوف به صنعت قافیه و موسیقی کلمات شده که حضرت معنا، از بساط شعر رخت بر بسته است. تصوّر حالات کسانی که نخستین بار مخاطب این شعر بودهاند، شیرین است: گروهی تعجب و لابد گروهی اعجاب!
عدهای تصور میکنند که این تفننها و تقلاها، خاصه شعر قدیم بوده و شعر امروز، از این مسئله خلاصی یافته است. اما در ذات بسیاری از شعرهای مدرن و پُست مدرن، چیزی جز بازی با الفاظ و حذف معنا نیست. نه آن معناگریزی که منجر به خلق معناهای متفاوت یا متکثر شود. بلکه، لغزیدن معنا در گل و لای الفاظ اجباری و دستاندازهای زبان است.
منبع: جُنگ شعر
دستنویس ش 798 کتابخانه سنا
برگ 206 ●●
#چهار_خطی @Xatt4