@literature9#رباعیخوانی•
[اشاره: امروز، نوزدهمِ مهرماه، زادروزِ استاد
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی است. چندی پیش، «مجلۀ کرگدن»، پروندهای داشت در ادای احترام به این استادِ ارجمندِ ادبیات فارسی. این رباعیها هم در آن پرونده منتشر شد.]
> چند «رباعی» به احترامِ استاد «محمدرضا شفیعی کدکنی» که در کوچهباغهای نشابور، از بودن و سرودن گفته و با چراغ و آینه، راهِ اقلیمِ روشنایی را نشان داده است.
•
•
#جناساز اقلیمِ بلاغ، آمد آن مرد
با لهجۀ کوچهباغ، آمد آن مرد
این تختهسیاه در سیاهی گم بود
با آینه و چراغ، آمد آن مرد
•
#مراعاتالنظیرآن مرد، معلّمانه، در باد آمد
چون باران، از طراوتآباد آمد
تا واردِ شهر شد، درختان گفتند:
گُلها، گُلها، برپا! استاد آمد...
•
#محور_همنشینیایکاش دوباره دلنشین بنشینیم
در محضرِ بحر، جرعهچین بنشینیم
او از کلماتِ آسمان گوید و ما
در مکتبِ او، روی زمین بنشینیم
•
#امر_استرحامیهمکاسۀ شرّ شدیم؛ از خیر بخوان
ما واماندیم؛ بابی از «سیر» بخوان
در وادیِ غفلت، به قفس خو کردیم
استاد! بیا و «منطقالطیر» بخوان
•
#تداعی_معانیکمرنگترین فصلِ خدا بود بهار
استاد، اجازه؟... بیصفا بود بهار
امّا آمد، نشست و باران آموخت
آن ترم که شاگردِ شما بود بهار
•
#صورتگرایییا چون کوهی؛ بلندی و مانایی
یا مثلِ درخت در شبی زیبایی
دیدیم که انسانی، آری، امّا
از منظرِ «فرم و محتوا»، دریایی
•
#مبالغه اما
#حسن_تعلیلآنک، «بیدل»، با دلِ پرشور آید
«مولانا» هم، سرخوش و مسرور آید
تا گوش دهد به درسگفتارِ شما
حتی «عطّار» از نشابور آید
•
#تلمیحمابینِ امید و بیم، خواهد پرسید
با اندوهی عظیم، خواهد پرسید
«طرْفی بستی از آن شتابان رفتن؟»
این را «گوَن» از «نسیم» خواهد پرسید
•
#تضمینبا آن دلِ مهربان که دور از کین است
میبارد یکریز... ولی غمگین است
مضمونِ سفرنامۀ باران این است:
دردا و دریغا که «زمین، چرکین است»
•
به:
#م_سرشکدر آن قفسه؛ فروغ و نیما، نگران
سهراب، ملول و شاملو، خستهروان
در این قفسه؛ نشسته با بیم و امید
پهلوی کتابِ تو، کتابِ اخوان
•
•
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی#هفتهنامه_کرگدن#چارانههای_بهناچاری#مجتبی_احمدیyon.ir/Qalxc•