▫️معرفی هفت پادشاهی وستروس
🔸دره بخش هفتم
🔻زمانی که ارتش آندال ها ظاهر شد،غروب بود و آنان خیمه های خود را نیم فرسنگ دورتر از دشمنان شان برپا کردند،اما حتی در زیر نور ضعیف غروب هم روبار رویس توانست رهبر ایشان را تشخیص دهد...زره نقره ای و کلاهخود بالدار باعث می شد که شوالیه شاهین حتی از دور هم اشتباه گرفته نشود...
🔹بی شک آن شب،هر دو اردوگاه بی قرار بود،زیرا همه مردانی که آنجا بودند،میدانستند نبرد ابتدای روز بعد آغاز می شود و سرنوشت دره را مشخص میکند...
🔺باد،ابرها را از سمت شرق می آورد و ماه و ستارگان را پنهان میکرد.شبی تاریک بود.تنها نور از آتش های دست ساز در اردوگاه ها می آمد و رودخانه ای از ظُلمت میان آنان بود.آوازخوانان می گویند که گهگاه کمانداران دو طرف تیری میانداختند و امیدوار بودند که به یکی از دشمنان اصابت کند،اما قصه ها نمیگویند که آیا این تیرهای در رس تاریکی به هدف خوردند یا نه...
🔹هنگامی که نور از افق برآمد،مردان جنگی از روی خوابگاه های سنگی خود برخاستند،زره بر تن کردند و برای نبرد آماده شدند.سپس فریادی در میان اردوگاه آندال ها پیچید...
🔻در آسمان غرب،نشانه ای دیده می شد:هفت ستاره که در آسمان خاکستری می درخشیدند.فریاد«خدایان با ما هستند.پیروزی از آن ماست»از گلوی هزاران تن خارج شد.شیپورها به صدا در آمد و پیش قراولان آندال با پرچم های افراشته در سربالایی حمله کردند،اما نخستین مردمان با دیدن آن نشانه در آسمان نهراسیدند،موضع خود را حفظ کردند و جنگ آغاز شد...
🔹نبردی وحشیانه و خونین همچون سایر نبردها در تاریخ طولانی دره.آوازخوانان میگویند که آندال ها هفت بار یورش بردند و نخستین مردمان شش بار آنان را عقب راندند،اما حمله ی هفتم به رهبری مردی غول پیکر به نام تارگلد تالت کارگر افتاد.این مرد تارگلد عبوس نام گرفته همراه بود،اما حتی نامش هم طعنه آمیز بود،زیرا نوشته شده که او خنده کنان و با بالاتنه برهنه و ستاره هفت پر خونینی که بر سینه اش حک شده بو،و با تبری در هر یک از دستانش وارد میدان نبرد شده بود...
▪️شرح تصویر:نبرد هفت ستاره،آغاز سلطه ی آندال ها بر دره
#هفت_پادشاهی
🦁@lannister_hall