‍ ▫️شهرهای آزاد 🔸لوراث،بخش سوم 🔻کارلن بزرگ و سپاهیانش سوختند و سپس اربابان اژدها پیش رفتند و جزایر لوراث را به خاک و خون و آتش کشیدند.قلعه بزرگ کارلن همراه با شهرها و دهکده های ماهیگیری در امتداد سواحلش به آتش کشیده شد.حتی سنگ های بزرگ مازها در طوفان آتشی که جزایر را فرا گرفت،سوختند و سیاه شدند... 🔹گفته شده آتش چنان داغ بود که حتی یک مرد،زن یا کودک از پاک سازی لوراث جان به در نبرد... 🔺تا یک قرن بعد،جزایر لوراث متروک باقی ماندند؛خوک ها و گرازهای دریایی در گروه های بزرگ بازگشتند و خرچنگ ها میان مازهای سوخته و خاموش مسابقه گذاشتند.شکارچیان نهنگ از بندر ایب به ساحل می آمدند تا بدنه کشتی های خود را تعمیر کنند و آب شیرین بردارند،اما هرگز به جزیره وارد نمی شدند،زیرا گفته می شد که جزایر روح زده اند و مردم ایب معتقد بودند هر کس از مرز شنیدن صدای دریا فراتر رود،نفرین می شود... 🔹لوراثی های جدید پرستندگان بوش،خدای نابینا،بودند،پیروان بوش که سایر خدایان را نفی می کردند،گوشت نمی خوردند،شراب نمی نوشیدند،پابرهنه راه می رفتند و فقط لباس ها و پوستین های کرکین می پوشیدند... 🔻کشیشان اخته شده آنان به افتخار خدای خود،باشلق های بی چشم به سر می‌گذاشتند تا چشم سوم ایشان را باز کند و بتوانند حقایق برتر خلقت را که پشت اوهام دنیا مخفی شده بود،ببینند... 🔺پرستندگان بوش اعتقاد داشتند که تمام زندگی ها مقدس و ابدی ست،مردان و زنان برابرند،ارباب و رعیت،غنی و فقير،برده و مالک،انسان و حیوان همه مانند یکدیگرند میباشند و ارزش یکسانی دارند و همگی مخلوقات خدا هستند... 🔹بخش مهمی از تعالیم آنان چشم پوشی افراطی از خود بود؛انسان ها فقط با آزاد کردن خود از غرور انسانی می توانستند امید داشته باشند که با مقام خدایی یکی شوند.بر همین اساس،بوشی ها حتی نام خود را کنار گذاشتند و به جای آنکه بگویند من یا مال من،خودشان را یک مرد و یک زن خطاب می کردند... 🔻هرچند کیش خدای نابینا بیش از هزار سال قبل رو به ضعف گذاشت و از میان رفت،بخشی از این عادت های کلامی همچنان در لوراث وجود دارد و مردان و زنان طبقه اشرافی سخن گفتن مستقیم از خود را به شدت ناپسند می دانند... 🔹خدای نابینا و پیروانش مازهای باستانی لوراثی های اولیه را به شهرها،معبدها و مقبره های خود تبدیل کردند و به مدت سه چهارم یک قرن بر جزایر تسلط داشتند،اما با گذشت سال ها،مردمان دیگری که با آنان هم کیش بودند،از خلیج عبور کردند تا خوک ها و گرازهای دریایی یا ماهی صید کنند،برخی از آنان تصمیم گرفتند بمانند.. 🔺آلونک ها و کلبه ها بار دیگر در امتداد سواحل بنا شده و به دهکده ها بدل شد.افرادی از ایب،آندالوس و دیگر سرزمین های دور آمدند و جزایر به پناهگاهی برای انسان های آزاد و برده های فراری از والیریا و دیگر دختران مغرورش تبدیل شد،زیرا کشیشان خدای نابینا می آموختند که هر انسانی با دیگری برابر است... 🔹سه دهکده ماهیگیری در انتهای غربی بزرگ ترين جزيره چنان پرجمعیت و پُر رونق شدند که به هم پیوستند و شهر کوچکی تشکیل دادند و با گذشت سال ها،خانه های سنگی،در همان محلی که زمانی آلونک ها بوو ساخته شدند و شهر کوچک به شهری بزرگ تبدیل شد... ▪️شرح تصویر:کشیشان خدای نابینا در مارپیچ لوراث #شهرهای_آزاد 🦁@lannister_hall