▫️ سرزمین های علفزار:
♦️بخش پنجم:تمدن سارنور...
🔹گفته شده که همسر زاکورایی هازور آمای ارابه اش را میراند،همسر سیمری اش زره او را میساخت،چرا که مردمان او نخستین کسانی بودند که با آهن کار میکردند،و ردای بزرگی که بر شانه هایش میانداخت از پوست یکی از پادشاهان مردان پرمو ساخته شده بود...
🔸مشخص نیست که هازور آمای وجود داشته است یا خیر،اما هیچکس نمیتواند به شکوه و جلال مردان بلند،در اوج قدرت شان شک کند...
🔹ایشان مردمانی مغرور و جنگ طلب بودند که به ندرت زیر پرچم یک حاکم متحد میشدند،اما پادشاهی های ایشان در دست های غربی گستردش یافته بود از جنگل کوهور تا سواحل شرقی دریای نقره ای طول داشت،و تا پنجاه فرسنگ آن سوتر،شهرهای تابناک شان در سرتاسر قلمرو علفزار مانند جواهراتی بر یک پوشش مخملین پراکنده بود و زیر نور خورشید و ستارگان میدرخشید...
🔸بزرگ ترین این شهرها سارنات برجهای بلند بود،جایی که پادشاه اعظم در قصر هزار اتاق افسانه ای خود زندگی میکرد؛در شرق کاسات قرار داشت،شهر کاروان ها،ساتار شهر آبشار ها در تقاطع دو شاخه رود سارن،شهر گورنات در کنار دریاچه با آبراهه هایش،و سالوش در کنار دریای نقره ای،شهر محققان با کتابخانههای بزرگ و دیوار های رنگ شده اش،بنا شدهاند...
🔹در پایین دست رود،جایی که سارن به سمت شمال می چرخید،شهرهای پررونق کنار رودخانه شامل:راتیلار، هورنوت و کایت به کشتیهایی رسیدگی میکردند که روی آبهای عمیق آبی رود در تردد بودند...
🔸آنجا همچنین ماردوش شهر سربازان ملقب به ماردوش تسخیرناپذیر بنا شده بود...
🔹در دلتای رود،جایی که سارن دو شاخه میشد و به درون دریای لرزان میریخت شهرهای بندری سات در غرب و ساریس در شرق قرار گرفته بودند...
▪️شرح تصویر:قلمرو پادشاهی سارنور...
#قلمرو_علفزاز #حقایق_کوتاه
🦁@lannister_hall