🔸چگونه سرنوشت گرالت به ویچر ها ختم شد؟
🔹در جلد های اول و دوم از مجموعه ی ویچر،ما به زوایای مختلفی از زندگی گرالت سفر میکنیم،و بیشتر و بیشتر با سرگذشت این فرد مرموز آشنا میشویم...
🔹در بخش پایانی جلد دوم،گرالت در دفاع از یک کشاورز زخمی میشود،همان کسی که سیری را به عنوان فرزند غافلگیری به گرالت میبخشد...
🔹در طی سفر این شخص با گرالتِ مجروح،ویسنا مادر گرالت حضور کوتاهی پیدا میکند که در رویا،یا بیداریِ گرالت نزدش آمده و او را درمان میکند،و گرالت به او میگوید که وزمیر،نامش را به او بخشیده،اما مادرش پاسخ میدهد که نام گرالت را خود او بر پسرش گذاشته...
🔹پس اگر گرالت نامی است که مادرش او را به آن نامیده،باید وزمیر یا دیگر ویچرهای مکتب گرگ را میشناخته که گرالت را به آنها بسپارد،و این نام را نیز به او بدهد...
🔹همچنین در داستان کوتاهِ«مسئله ی قیمت»درویدی با نام موسیساک،اشاره میکند که گرالت توسط قانون غافلگیری از خانواده اش گرفته شده،و همینطور سایر ویچر ها نیز تحت تاثیر قانون غافلگیری انتخاب میشوند،و خود گرالت هم در پایان همین داستان،اشاره میکند که ویچرها باید زیر سایه ی سرنوشت به دنیا بیایند،تا بتوانند به ویچر تبدیل شوند،گویا این نوع تولد باعث فعال شدن قدرت های جادویی ابتدایی در فرد میگردد...
🔸پس در نهایت میتوانیم نتیجه بگیریم که خود گرالت نیز یک فرزند غافلگیری است،که سیری را به سرپرستی میگیرد؛دختری از خون قدرتمند لارا دورن که زیر سایه ی سرنوشت متولد میشود،و تبدیل به چیزی فراتر از اجدادش میگردد...
🦁@lannister_hall