هِوایِ مَلِه مِه دِلّه بَوِردِه پار پِیرارِ پِیش
مِیا رِه تُو بِدائِه بُوردِه نالِ کَل تِلارِ پِیش
وِیاز هایتِه نِماشُون هِوا رِه سَرکَشِی کِندِه
صِواحِی رِه اورِگ زَندِه اِیارنِه شِه نِپارِ پِیش
شُونِه صَحرا خِشِی رِه دَستِپُوکِ جا دِنِه پِغُوم
مِیا رِه دَستِ جا او گِیرنِه یارنِه خِشکِ دارِ پِیش
شُونِه لِتکا پَئِیزِ تِرشِ سِه رِه تَل تَلِی کِندِه
اَتِی لِیمُویِ بُو رِه چِیندِه یارنِه مَشتِی مارِ پِیش
شُونِه سَر بَندِ او رِه دِلخِشِی دِنِه بَلُوی جا
وِرِه پِنِه پِنُو کِندِه اِیارنِه دَشتِ کارِ پِیش
#برگردانهوای محلم منو برد به سال و سالهای گذشته
ابر را تاب داد برد تا نبش خونه ی بهار خواب من
دور گرفت هوای غروب را سرک میکشد
صبح را افسار میزند و میآورد جلوی آلاچیق من
میرود صحرا خوشی ها را با آهنگ صدای دست پیغام میدهد
ابر را با دست آبگیری میکند میآورد پیش درخت خشک شده
میرود داخل باغ سیب ترش پائیز را تلخ تلخی میکند
یه وقتی بوی لیمو را می چیند میآورد پیش مادر بزرگ
میرود سرچشمه آب دلخوشی را با بلو(ابزار کشاورزی) هدایت میکند
آب را می پاید جاری می کند می آورد پیش دشت و کار
#علیمراد_محمدی@lafoormycountry