گویند #فقیریبه نزد #هندوانه-فروشی رفت وگفت هندوانهای برای #رضای-خدا به من بده فقیرم وچیزی ندارم. هندوانه فروش درمیان هندوانه ها گشتی زد وهندوانهٔ خراب و بدرد نخوری را به فقیر داد. فقیر نگاهی به هندوانه کرد و دید که به درد خوردن نمیخورد،و مقدار #پولی که به همراه داشت به هندوانه فروش داد و گفت به اندازه پولم به من #هندوانه-ای بده. هندوانه فروش هندوانه خیلی خوبی را وزن کرد و به مرد فقیر داد،فقیر هر دو هندوانه را رو به آسمان کرد و گفت #خداوندا بندگانت را ببین.. این هندوانه خراب را بخاطر#تو داده هست و این هندوانه خوب را بخاطر #پول وای از این #دنیای پراز ریا....!!
زندگی چــون گــل ســرخ اســـت پر از عطر.... پر از خار..... پر از برگ لطیف .... یادمان باشد