« ذوق آیینه»
نگاهم با نگاهت روبرو شد
بنای محکمِ دل زیرورو شد
عرق از صورت آیینه سُر خورد
همان وقتی که عکست سهم او شد
عبادتگاه چشمت قبله ام شد
نماز نیمه وقتم بی وضو شد
صدای پای تو در کوچه پیچید
نگاه پنجره در جستجو شد
چشیدم طعم انگور دلت را
شراب ناب عشقت در سبو شد
چنان تابیده ای بر پرده ی شب
که ماه آسمان بی آبرو شد
من و آیینه و تصویر چشمت
نگاهم با نگاهت روبرو شد
#مریم_حاج_علیان
🍃
@koocheparastoo 🌸