کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

#یوسف_افتخاری
Канал
Новости и СМИ
Бизнес
Политика
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
@komite_hПродвигать
1,05 тыс.
подписчиков
17 тыс.
фото
7,07 тыс.
видео
6,22 тыс.
ссылок
خبر ها و گزارش های كارگری ،تصاوير، كليپ و مطالب و نظرات خود را از اين طريق برای ما ارسال كنيد. @h_komitte
🚩🚩🚩🚩🚩

برگزاری #اول_ماه_مه، روز جهانی کارگر در سال های ۱۳۰۱ - ۱۳۰۹

🔹به گزارش روزنامه‌ #حقیقت ارگان نیمه رسمی «شورای مرکزی کارگران ایران» در سال ۱۳۰۱، کارگران شهرهای شمالی ایران که تحت آموزش‌های سوسیال دموکراسی و فعالین سوسیالیستی قرار داشتند با تعطیل کارخانجات و کارگاه‌ها اولین مراسم اول ماه مه، #روز_جهانی_کارگر را در همبستگی با سایر کارگران دنیا برگزار کردند. در این دوره کارگران با خواسته‌هایی مانند آزادی اعتصاب، آزادی اجتماعات، هشت ساعت کار در روز، آزادی مطبوعات، ممنوعیت کار کودکان، افزایش دست­مزد، تامین وسایل و امکانات بهداشتی در کارخانه‌ها، پرداخت منظم و بدون وقفه دست­مزد و حق تشکل و...، پا به عرصه مبارزه طبقاتی گذاشتند.

🔸در سال ۱۳۰۶، مامورین شهربانی به چاپ­خانه­ ها یورش بردند و اطلاعیه­ های اول ماه مه را ضبط نمودند. همچنین در همین سال، به مناسبت برگزاری اول ماه مه، از جمله باقر نوایی، محمد پروانه، مهدی کیمرام، حسن بهرام­قلی، سلمان قالب­ترابی، حسین سیاسی، علی آقای کاوه، علی اصغر کاوه، زرونی، اوهان ماطاومن، توسط مامورین امنیتی دستگیر شدند.

🔸 اول ماه مه ۱۳۰۷، تعدادی از کارگران چاپ­خانه، نساجی، خبازها و راننده­ ها، در باغی نزدیک دولت­ آباد، روز جهانی خود را جشن گرفتند. این جشن به دور از چشم مامورین دولتی برگرار شد. پس از پایان مراسم مامورین متوجه شدند و عده­ای را دستگیر کردند.

🔸 در سال ۱۳۰۸، اعتصاب گسترده کارگران نفت به دعوت «اتحادیه مخفی کارگران نفت» به رهبری #یوسف_افتخاری، رحیم همداد، رمضان کاوه، حسنعلی ثابتی، وفایی، علی امید، علیه کمپانی انگلیس و حکومت رضا شاه به مدت سه روز اعلام شد. در اثر حمله نظامی به این اعتصاب، ۱۵۰ کارگر زخمی و ۲۰۰ نفر دستگیر شد و ۵ هزار کارگر نیز اخراج گردید.

🔸اول ماه مه ۱۳۰۹، کارگران قالی­بافی #مشهد، روز جهانی خود را مخفیانه در «کوه سنگی» که در اطراف مشهد است، جشن گرفتند.

https://t.center/khamahangy
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
شرایط کار و زیست نسل اول #کارگران_ایران؛ #کار_کودکان ( قسمت دوم ) 🔹کار کودکان در مزارع، کارگاه‌ها، دکان‌ها و باربری امری طبیعی و رایج و در افكار عمومی نیز از مشروعیت برخوردار بود. کارگران خردسال آسیب‌پذیرترین و بی‌حقوق‌ترین بخش نیروی کار بودند.…
شرایط کار و زیست نسل اول #کارگران ایران ( قسمت سوم )

#یوسف_افتخاری صحنه‌هاي دل‌گدازي را از حمل تفاله‌هاي نفت توسط زنان و تحقير آنان از جانب انگليسي‌هاي «متمدن» توصيف مي‌کند:
«استفاده زنان کارگر از تفاله نفت منظره‌ي اسف‌انگيزي داشت. زنان کارگر پيت‌هاي نفت را با آن مايه‌ي سياه که معروف به تفاله‌ي نفت بود پر کرده و روي سر گذاشته براي پختن نان و سير کردن بچه‌هاي صغير و لخت و گرسنه‌ي خود به طرف اتاق‌هاي بوريايي روانه مي‌شدند. پوشاك آن‌ها عبارت از يك پيراهن بلند و پاره پاره بود که قسمت کمي از بدن را مستور مي‌کرد. مايه‌ي سياهي که روي سر گذاشته بودند در اثر حرکت به صورت آن‌ها ريخته تمام اعضاي بدن‌شان را آلوده مي‌کرد. انگليسي‌ها با زن‌هاي شيك‌پوش خود جلوي زنان ستم‌ديده و صاحب اصلي ثروت و نفت را گرفته از مناظر رقت‌بار آن‌ها عكس‌برداري مي‌کردند. عكس‌هايي که انگليسي‌ها از زنان و کارگران بر مي‌داشتند منظره‌ي رقت‌انگيزي داشت. عكس اسكلت‌هاي نفت‌آلود و متحرك، هر بيننده را متأثر و متألم مي‌کرد. متأسفانه اين مناظر آلم‌آور اسباب تفريح و سرگرمي و خنده‌ي زنان و مردان انگيسي‌هاي مأمور حوزه نفتي خوزستان شده بود. ... در موقع عكس‌برداري خنده و تفريح و مسخره‌ي انگليسي‌ها در نظر زنان و مردان کارگر به مراتب زشت‌تر و مسخره‌ي انگليسي‌ها در نظر زنان و مردان کارگر به مراتب زشت‌تر و بدتر و ناگوارتر از برهنه‌گي و گرسنه‌گي و بدبختي‌هاي ديگر بود.»

#شكراالله_ماني، کارگر پارچه‌باف و منشي «شوراي مرکزي اتحاديه‌هاي کارگري ايران» که قبلا" خود کارفرما و داراي «سه دستگاه پارچه‌بافي» بوده، از جمله افرادي است که مي‌تواند وضع ناگوار کارگران آن زمان را به تصوير بكشد. او مي‌نويسد:
«با آن‌که خودم از کارگران هنرمند و در صنعت نساجي از استادان درجه اول به شمار مي‌آمدم، در چنگ کساني اسير شدم که کم‌ترين اطلاعي از فن بافنده‌گي نداشتند ...کوتاه سخن، بيش از دو سال زير دست اين مردان نالايق خودپسند جان کندم. اکثر شب‌ها بي‌نان و گاهي سد جوعي داشتم. ساير کارگران پارچه‌باف تهران هم حال‌شان به‌تر از من نبود، بل‌كه زنده‌گاني بعضي از آن‌ها خيلي سخت‌تر از من مي‌گذشت. تمام کارگران پارچه‌باف تهران که قريب يك هزار نفر بودند، مانند گدايان زنده‌گي مي‌کردند. هيچ يك داراي زن يا خانه و لوازم زنده‌گي نبودند. مسكن آن‌ها منحصر به گوشه‌ي کارخانه‌ها يعني طويله‌هاي مخروبه و شترخانه‌هاي گوشه کاروان‌سراها بود.»

ادامه دارد

✔️ منبع: کتاب شوق یک خیز بلند نویسنده‌گان: جلیل محمودی - ناصر سعیدی

@khamahangy
تماس با ما @hkomite