کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

#مقاومت_زندگیست
Канал
Новости и СМИ
Бизнес
Политика
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
@komite_hПродвигать
1,05 тыс.
подписчиков
17 тыс.
фото
7,07 тыс.
видео
6,22 тыс.
ссылок
خبر ها و گزارش های كارگری ،تصاوير، كليپ و مطالب و نظرات خود را از اين طريق برای ما ارسال كنيد. @h_komitte
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
آن‌چه می‌خوانید شرحی‌ست از شکنجه‌های تحمیل‌شده به #فرزاد_مرادی_نیا که برای انتشار در اختیار #صدای_ماهی_سیاه گذاشته است.

" بنده فرزادمرادی نیا ۳۷ ساکن واهل #سنندج هستم که به‌علت فعالیت‌های سیاسی و کارگری درسال ۹۲ در مجمع "کمیته‌‌ی هماهنگی یرای ایجاد تشکل‌های کارگری" در کرج دستگیر وحدود ۳۶ بازداشت و شکنجه شدم.
بعد از آزادی موقت، در سال ۹۳ توسط اطلاعات دستگیر ومدت ۲۹ روز در بازداشتگاه تحت شکنجه قرار گرفتم. در نهایت در سال ۹۳ به ۳سال زندان محکوم شدم و بعداز گذراندن ۱۳ماه با آزادی مشروط و با احتساب ۵سال تعلیقی آزاد شدم.
در زندان به‌دلیل زخم‌روده که ناشی از شکنجه‌های دوران بازداشت بود درخواست مرخصی استعلاجی کردم که موافقت نکردند. در نهایت به‌دلیل وخامت حال ناچار دست به اعتصاب خشک شدم. بعداز ۴روز اعتصاب و خونریزی‌های شدید، زندان موافقت کرد با هزینه‌ی خودم به بیمارستان فرستاده شوم وجراحی شوم.
بعداز جراحی وانتقال مجدد به زندان، بعد از گذراندن ۱۳ ماه باآزادی مشروط از زندان بیرون آمدم.
در تظاهرات وقیام‌های سال‌های ۹۶ وآبان ۹۸ بارها بدست مامورین کتک خوردم ونهایتا هم در قیام #ژن_ژیان_ئازادی در ۱۶مهر ۱۴۰۱ با دو گلوله ته‌پر و یک گلوله گاز اشک‌آور از فاصله‌ی نزدیک، آسیب شدیدی به صورتم وارد شد.
نابینا شدم وشنوایی گوش چپ هم دچار دچار اختلال شده است.

بعداز شکستگی‌های فک وگونه وکاسه‌ی چشم و جمجمه با پلاتین و چندجراحی سنگین و حدود ۴ماه بستری شدن سرپا شدم واطلاعات طی تماسی که باخانواده‌ی همسرم داشت گفته بودن که فقط منتظر بهبودی من هستند و بعد از بهبودی نسبی حتما به سراغم خواهند آمد.
زمانی که هنوز به دو جراحی سنگین دیگر نیازمندم (خارج کردن پلاتین‌ها و کارگذاری پروتزهای ژله‌ای واستخوانی و همچنین پروتز چشمی) یکشنبه‌ی دو هفته قبل به خانه‌ام برای دستگیری‌ام حمله کردند و بعد از کتک‌کاری همسرم و اقدام برای خفه کردن او (همسرم گفت که باحلقه کردن دست‌هایشان به دور گردنم و فشار دادنش عملا داشتم خفه می‌شدم) بنده را وادار کردند که از ترس دستگیر شدن و پرونده‌سازی و اتهام‌زنی‌های اطلاعات نتوانم به بیمارستان جهت انجام جراحیهایم مراجعه کنم والان هم بدور از خانه وخانواده فراری وسرگردان هستم.

خواستم این خبر را علنی کنید و اطلاع‌رسانی کنید.

پانوشت: فرزاد با ارسال تصویری از خود همراه با شعار #مقاومت_زندگیست به ادامه‌ی مقاومت تاکید می‌‌کند.


@Blackfishvoice1
🚩🚩🚩

🔴 تفکیک؛ استراتژی عام سرکوب
[تحلیلی از وضعیت این روزهای دانشگاه هنر]


◻️عقب‌نشینی نمادین حراست

در هفته گذشته و پس از تحصن دانشجویان دانشگاه هنر در اعتراض به مصوبه دانشگاه و شدت‌یافتن سرکوب‌ها، بیانیه‌های متعددی در اعلام همبستگی با دانشجویان هنر منتشر شدند. در نتیجه این اتحاد سراسری بنظر می‌رسد شاهد عقب‌نشینی نسبی حراست دانشگاه از مواضع خود بوده‌ایم. اما این عقب‌نشینی به منزله پایین آمدن از مواضع یا کاهش گستره سرکوب نیست.

◻️سرکوب در شیوه‌ای دیگر

موج ایجاد شده منجر شد تا حراست از روش دیگری که هزینه کمتری دارد برای سرکوب استفاده کند. بازداشت و ممنوع الورودی گسترده، شیوه‌هایی از سرکوب هستند که نمودِ بیشتری دارند و هزینه زیادی را ایجاد می‌کنند.

بر اساس گزارش‌های تازه دانشجویان، شیوه جدید سرکوب حراست، تفکیک دانشجویان و برخورد با آنان در مواجهه‌ای فردی است. بر این اساس حراست به برخی از دانشجویان گفته‌است که اجازه ورود بدون مقنعه را ندارند. حراست ادعا کرده‌‌است لیستی از دانشجویان را در اختیار دارد که این افراد تنها درصورت سرکردن مقنعه می‌توانند وارد دانشگاه شوند. همچنین در اجرای این شیوه اغلب از نیروهای زن حراست استفاده می‌شود.

در این میان راه‌حل دانشجویان برای ورود به دانشگاه، حمایت از این افراد و شکل دادن «جمعی» از دانشجویان در برابر حراست و در مقابل درب‌های ورودی است. راه‌حل آنان در مقابل تفکیک و ایزوله‌سازی، همبستگی و اتحاد نیروها و تنها نگذاشتن افراد است. در این حالت سرکوب متوجه یک کلِ منسجم خواهد شد که یقینا نمودِ بیرونی بیشتری دارد.

◻️تفکیک به منزله شیوه سرکوب

این شیوه سرکوب مختص این روزها و دانشگاه هنر نیست. همچنین کشف جدید سیستم هم نیست. این درست مشابه همان رفتاری است که در چند ماه گذشته با فعال‌شدن کمیته‌های انضباطی شاهدش بودیم. در عوضِ بازداشت‌ها و ممنوع‌الورودی‌های گسترده(که شیوه خشن‌تری در سرکوب هستند و هزینه بیشتری را متوجه دانشجو می‌کنند)، با تفکیک و منتزع‌کردنِ جمعِ دانشجویان از خلال احکام کمیته(تعلیق تحصیلی، حذف خدمات رفاهی و…) و یا تعلیق مشروط و هدف قرار دادن «افراد» جهت سرکوب مواجهیم.
در این شیوه تنها بخشی از هزینه‌ها عیان می‌شوند. پرواضح است که علی‌رغم تعدد گزارشات خبری از احکام کمیته‌ها، بسیاری از این احکامْ رسانه‌ای نمی‌شوند چراکه در مواجهه فردی، می‌توان فرد را میان وابستگی‌هایش معلق کرد. به عنوان مثال تهدید دانشجو مبنی بر تشدید حکمْ درصورت رسانه‌ای شدنش. همچنین نمود خبری این گزارشات بسیار کمتر از دیگر اخبار اعتراضات است چراکه سرکوبی ظاهرا ملایم‌تر و در بازه‌ی زمانی طولانی‌تری است که فرد به فرد متفاوت است.
 
درک اینکه «تفکیک» مختص افراد نیست بلکه همچنین شامل فضاها نیز می‌شود، اهمیت فراوانی دارد. به موازات تفکیک افراد، تفکیک فضاها(اعم از تفکیک جنسیتی و غیرجنسیتی) نیز صورت می‌گیرد و در فضاهای تفکیک‌شده، سرکوب راحت‌تر شکل می‌گیرد. در این معنای گسترده‌تر، تفکیکْ عام‌ترین شیوه سرکوبِ مقاومت دانشجویان در این روزهاست.

#دانشگاه_هنر
#مقاومت_زندگی‌ست

منبع: شوراهای صنفی دانشجویان کشور


#نه_به_اعدام
#اعدام_قتل_عمد_حکومتی
#زن_زندگی_آزادی
#فقط_کف_خیابون_بدست_میاد_حقمون
#پیش_بسوی_ایجاد_تشکل_های_مستقل_کارگری
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_پوشش_اختیاری
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
@komite_h

https://t.me/+QGioAvQDU7Bxrapo
🚩🚩🚩

عظمت مقاومت یک سوسیالیست

امیرعباس آذرم‌وند


این روزها برای دوستان آرش جوهری شیرین نیست. اخیراً خبر آمده که با درخواست آزادی مشروط او مخالفت کرده‌اند. به زبان ساده یعنی قوه قضاییه، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه تمایل دارند که آرش همچنان اسیر آنها باشد. چند ماه دیگر سه سال از اسارت آرش جوهری می‌گذرد. آرش در دادگاه انقلاب در مجموع به شانزده سال حبس محکوم شد که هفت سال و نیم آن قابل اجراست.

آرش در مدت اسارت تنها سه بار توانسته فضای بیرون از زندان را ببیند؛ یکبار هنگام تبعید به زندان گوهردشت کرج در صبح بیست و چهارم مهرماه و به همراه چهل و سه نفر از دیگر هم‌بندی‌هایش، یک‌بار که با تعدادی سرباز، پس از یک‌سال و نیم درد و پیگیری بالاخره به دندان‌پزشکی اعزام شد و بار آخر نیز چند هفته پیش، هنگامی‌که او را به اجبار به اوین بازگرداندند. آرش هنوز از هیچ مرخصی‌ای استفاده نکرده و از زمان بازداشتش تا امروز امکان خروج از زندان را نداشته است. در این میان، همسر آرش، شادی گیلک را نیز با بهانه‌های واهی و کینه‌توزی‌های ضابط مربوطه به یکسال زندان محکوم کردند و شادی نه ماه را در زندان گذراند.

در حالی خبر رد شدن آزادی مشروط آرش منتشر شده که در فروردین ماه نیز با مرخصی او مخالفت کردند، اما تنها اخبار ناراحت‌کننده برای آرش جوهری به این‌ها ختم نمی‌شود؛ در اقدامی تازه، سرهنگ محمودی، رییس سابق بند هشت زندان اوین که از مسببان وقایع بیست و سوم مهرماه بود و همه زندانیان سیاسی از کینه و نفرت او به آرش باخبرند، به ریاست بند چهار زندان اوین درآمده؛ همان بندی که آرش و بسیاری دیگر از فعالین چپ، کارگری و معلمان در آن اسیرند.

این خبر من را به آن شب شوم برد؛ بیان کل ماجرای آتش‌سوزی اوین در نوشته نمی‌گنجد ولی یکی از صحنه‌های فراموش‌نشدنی آن را محمودی آفرید: پس از ورود نیروهای ویژه و تسلیم زندانیان، در شرایطی که همه زندانیان، رو به دیوار، نشسته بر زانو، دست‌های خود را پشت سر قرار داده بودند، محمودی وارد شده و در حالی که از عصبانیت کف به دهان آورده بود، فریاد می‌زد: «این‌ها سیاسی نیستند، این‌ها تروریست‌ هستند و بند من را داغون (به جای کلمه‌ی رکیک خودش از این معادل استفاده می‌کنم) کردند». در همین گیرودار بود که چشمش به آرش جوهری افتاد.
فریاد زنان به دیگرانی که نفهمیدم کیستند، گفت: «این جابر (نام شناسنامه‌ای آرش) جوهری است. این پدر من را در آورده و حالا من پدرش را در می‌آورم» (در اینجا نیز از بیان واژه‌های رکیکی که این زندانبان اسلام‌گرا بر زبان آورد، خودداری کرده و معادلی برای آنها آوردم). سپس با تمام توان، چماق آهنی‌ای که در دست داشت را بر سر رفیق نازنینم، آرش جوهری زد. زیر کتک‌هایی که می‌خوردیم هر چه تلاش می‌کردم توجه آرش را جلب کنم موفق نمی‌شدم. از سر آرش خون فواره زد و هر چه برایش دست تکان دادم متوجه نشد. تازه یکی دو ساعت بعد فهمیدم که شدت ضربات و آسیب به سر آرش چنان بوده که برای دقایقی، چشمان زیبا و مشکی‌اش چیزی نمیدید.

حالا محمودی بازهم زندانبان آرش است. مسئولیت هر اتفاقی که برای زندانیان بیافتد، بی‌شک سازمان زندان‌ها است. اما برای آرش اگر کینه‌توزی‌های محمودی ادامه داشته باشد و اتفاقی بیفتد، مسئولش نه فقط سازمان زندان‌ها، که توطئه‌ای است که یک طرف آن زندانبان کینه‌توز بند چهار اوین و طرف دیگر آن ضابطانی‌اند که آزادی آرش دلهره به وجودشان می‌اندازد.

برگرفته از حساب توئیتر ارغوان فراهانی

#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#آرش_جوهری #شادی_گیلک #امیرعباس_آزرم_وند
#مقاومت_زندگیست


@Blackfishvoice1

منبع: صدای ماهی سیاه


#نه_به_اعدام
#اعدام_قتل_عمد_حکومتی
#زن_زندگی_آزادی
#فقط_کف_خیابون_بدست_میاد_حقمون
#پیش_بسوی_ایجاد_تشکل_های_مستقل_کارگری
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_پوشش_اختیاری
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
@komite_h

https://t.me/komite_h/23821