🚩⚙️🚩⚙️🚩
✅ نامه و دفاعیهی #وریشه_مرادی، زندانی سیاسی کورد برای «اطلاع افکار عمومی»:
داعش سر میبُرد، جمهوری اسلامی سر به دار میکِشد
#وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی از حضور در دومین جلسه دادگاه خود که قرار بود، «امروز ۱۴ مرداد» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شود، خودداری کرده است.
وی از بند زندان زندان اوین، دفاعیهای را برای اطلاع افکار عمومی نوشته که برای انتشار در اختیار بیدارزنی قرار گرفته است.
#متن_دفاعیه:داعش سر میبُرد، جمهوری اسلامی نیز سر به دار میکِشد
احکام ناعادلانهی اعدام فعالین زن (شریفه محمدی و پخشان عزیزی) در فاصلهی کمتر از یک ماه، اقرار جمهوری اسلامی به ناکارآمدی و درماندگیِ سیاسیاش است. تظاهر به قدرتمند بودن دولت جدید، ایجاد رعب و وحشت و گسترش سرکوب در آستانهی انقلاب ژن، ژیان، آزادی، خیالی باطل بیش نیست. در همین راستا من به جرم زن بودن، کورد بودن و جستجوی حیات آزاد، به «بغی» متهم شدهام. هماکنون نیز پس از گذشت یک سال از بازداشت موقت، در صف انتظار برای برگزاری دومین جلسهی دادگاه، در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی در تاریخ ۱۴ مرداد، قرار دارم. اگر چه میدانم عدم حضور در دادگاه، شاید به عدم خواست دفاع از خویش تعبیر گردد، اما به نشانهی اعتراض به صدور حکم اعدام برای رفقایم شریفه محمدی و پخشان عزیزی، به دادگاه نخواهم رفت و چنین دادگاهی را که حکم عادلانهای در آن صادر نمیگردد، به رسمیت نمیشناسم.
بارها در شرایط دشوار بازجوییها و بازپرسیها دفاعیاتم را ارائه دادهام، اما این بار این نامهی
دفاعیهی من است که خطاب به مردم و جامعهی همیشه هشیار و آگاه و آزادیخواه به نگارش درمیآورم. از آنان میخواهم مرا و فعالیتهایم را مطابق عدالت اجتماعی قضاوت کنند.
زیستن در قرن بیستویکم در خاورمیانهای که نیروهای هژمونیک جهانی و دولت-ملتهای دیکتاتور منطقه سعی در غصب ارزشها و فرهنگها داشته و خواهان بازسازی هژمونی خویش بر آن هستند، به معنای زیستن در جغرافیایی است که به خاک و خون کشیده شده و شاهد هرروزهی نسلکشی، همگونسازی و ادغام و الحاق اجباری است. زیستن در کوردستان نیز یعنی حیاتی فاقد ضمانت قانونی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی و …، و به عبارتی یعنی بیکاری، فقر، تبعیض، بازداشت، شکنجه، اعدام و کشته شدن کولبرها (شهدای نان)!
هویت فرد و شرایطی که در آن مستقیما میزید، بهترین محرک و راهنما برای یافتن منبع ستم و دیگر انسانهای تحت ستم است، تا همگام و همراه با آنان، برای تغییر وضعیت و چارهجویی مسائل و مشکلات تلاش کرد. من به عنوان یک زن کورد به تاریخ، فرهنگ و هویت خویش تکیه کردهام، درحالی که همواره شرایط را در راستای بیگانگی با هویت و گریز از خودبودگیمان شکل دادهاند. خلقی که تحت استثمار، تبعیضهای برآمده از نظام ملیگرا، جنسیتگرا و دینگرا بوده و در صورت ارائهی گفتمان هویتی، باورداشتی و طبقهای در منطقه، سرکوب شده است و با برچسبهای واهی و امنیتی متهم گشته و بازداشت، زندانی، شکنجه و اعدام شدهایم. این وضعیت شامل من و بسیاری همچون من است که در شرایط نابرابر اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و آموزشی قرار دارند، این در حالی است که ما -در مقام فرد و جامعه- خواهان گذار از ابژگی و در عین حال داشتن موجودیت بودهایم. البته که بیان این موارد به معنای تعصب کورکورانه نسبت به مسئلهی هویت با تکیه بر فرم ملیگرایی نیست، بلکه آگاهی هویتی است؛ زیرا بر این موضوع واقفام که ملیگرایی افراطی هرکسی را به سوی فاشیسم سوق میدهد. این موضوع دقیقا همان واقعیت تلخ است که با آن مواجه شدهایم؛ ما به سانِ ابژهای تلقی میشویم که توان ابراز وجود نداشته و در صورت ابراز هویت اجتماعی با حذف مواجه خواهیم شد.
در تمام سالهایی که خود را شناختم، نه توانستم و نه خواستم که نسبت به هنجارهای اجتماعی بیتفاوت باشم. ماندنم در دامنههای زاگرس -که خود در آنجا بزرگ شده بودم- را بر ترککردن آن و زندگی پرزرقوبرق در غرب ترجیح دادم. زخمهای بسیاری برداشتم و بر زخمهای بسیاری نیز مرهم گذاشتم. دو راه پیشرو داشتم: یا باید ابژگی موجود و تحمل زندگی همراه با ستم را بدون هیچ مقاومتی میپذیرفتم، یا حقیقت وجودیام را مییافتم، پس به جای «لعنت فرستادن بر تاریکی، شمعی افروختم!».
👇👇👇