خانه را همسر برای من جهنم می کند
تا دلم یادی ز منصوره و اکرم می کند
گوشی ام را می برد چک می کند با حوصله
ادعای زور و بازویی چو رستم می کند
تا که می بیند پیامی از منیژه با تشر
حمله ای کرده و نامم را شلغم می کند
تا که می بیند پیامی از منیژه با تشر
حمله ای کرده و نامم را شلغم می کند
بعد شلغم گفتن او از نو به گوشی بنگرد
یک نظر هم بر پیامک های شبنم می کند
می رسد آن لحظه ای که کاسه و یک دیس را
سوی من پرتاب کرده چوب حلقم می کند
خانه را آوار کرده است به روی این سرم
دل دگر یادی از آن زلزله ی بم می کند
#مجيد_حسيني
حاصل بداهه در کلبه شعر و آرامش
1403/09/21
برترین شعرها و بداهه ها در
@kolbeh_sher_tanz