شازده در میان کُردها
📘 #محمدحسین_پاپلی_یزدی این بار به میان کردهای
#سلیمانیه #عراق رفته و یادداشتها و خاطراتی از آن دیار را پیشکش خوانندگان آثار خود کرده است. در مقدمه آمده: «این کتاب، داستان لبخندها، اشکها، شادمانیها، امیدها و نگرانیهای مردمانی را بازگو میکند که همفرهنگ، همدین، همسایه و هممسئله ما هستند، مردمی که در همه جهان جزو مصممترین افراد برای به دست آوردن آزادی، استقلال و عدالت هستند. این کتاب، داستان مردان و زنان مبارز و پیشمرگهای است که از همه زندگی خود و عزیزانشان برای به دست آوردن آزادی گذشتند.»
#شازده_حمام جدید، ۲۹۰ صفحه دارد و انتشارات
#پاپلی و
#گوتنبرگ آن را با جلد سخت و قیمت ۸۰هزارتومان منتشر کردهاند. همچون دیگر آثار
#پاپلییزدی، این کتاب هم خط داستانی جذابی دارد که در کنارش با اطلاعات تاریخی، خواننده را همراه خود تا به آخر میکشاند. در ادامه بخش کوتاهی از این کتاب را میخوانیم.
◀️ بهانهای برای جانفشانی
طه کسی نبود که از کوه، برف، باران و یخ بترسد. او برای پیدا کردن خواهر با پای پیاده راهی ایران شد. طه اسلحهاش را در دستش فشار میداد و راه میپیمود. کلاشینکف در دست، کلت به کمر، از تخته سنگی روی تخته سنگی دیگر میپرید. از صخرهای به صخره دیگر و گاه برف تا زانویش میرسید؛ اما طه چون یک ببر سیبری، در داخل برفها جهش میکرد. او نمیفهمید با چه نیرویی به پیش میرود. شمسه، خواهرش بود. خواهری که در بچگی او را پشت میکرد و به جنگل میبرد. خواهری که همیشه یار و یاورش بود. خواهری که همسر زرار پسر داییاش بود. خواهری که خواهر شوهر زبیده بود. برای یک مرد کرد هرکدام از این پیوندها کافی است تا جانفشانی کند. ص۹۱
http://www.klidar.irhttp://t.center/klidarNewshttp://instagram.com/instaKlidar