#کتاب_ماه_آذر #کلبهکتابکلیدر📙#مردی_به_نام_اوه✅ انتخاب:
#آیدا_فتحآبادیداستان کتاب درباره پیرمردی بنام اُوِه می باشد که مدت کوتاهی است همسرش را از دست داده است. او بسیار بداخلاق، عبوس و تنهاست و احساس افسردگی میکند. پیرمردی که
به فناوری و تکنولوژی نگاه خوبی ندارد و در برابر هر تغییری مقاومت میکند. او در طول داستان چندین بار دست
به خودکشی میزند اما هربار نافرجام میماند. مرد تنهای داستان ما شخصیت جالبی دارد و خواننده را جذب خود میکند.
از نکات جالب این کتاب، وجود یک خانواده ایرانی در همسایگی آقای اُوِه است که این پیرمرد دل خوشی از آنها ندارد و وجود افراد خارجی را در کشورش درست نمیداند. نویسنده با این کار
به پذیرش فرهنگها و اقوام مختلف در کنار هم اشاره میکند.
✴️بخشی از متن کتاب :
ساعت پنج دقیقه
به شش صبح بود که
اوه و گربه برای اولین بار همدیگر را دیدند. گربه بلافاصله و
به شدت از
اوه بدش آمد. این احساس متقابل بود.
اوه طبق معمول ده دقیقه زودتر بیدار شده بود. نمیتوانست افرادی را که زیاد میخوابیدند و میگفتند ساعتشان زنگ نزده است را درک کند، یا از آنها پیروی نماید.
در مدت تقریبا چهار دههای که در این خانه که همردیف خانههای دیگر بود زندگی کرده بودند، هر صبح،
اوه قهوهجوش را برداشته، مانند صبحهای دیگر همان مقدار مشخص از قهوه را درون قهوه جوش ریخته و یک فنجان قهوه
به همراه همسرش نوشیده بود. یک قاشق قهوه برای هر فنجان. و یک قاشق اضافی درون قهوهجوش- نه کمتر، نه بیشتر. مردم دیگر نمیدانند این کار را چطور انجام دهند، یعنی بلد نیستند قهوه خوبی دم کنند، درست مثل حالا که کسی نمیداند چگونه با خودکار بنویسد. برای اینکه امروزه همه کامپیوتر و دستگاه قهوهجوش دارند. و
اوه بارها این سوال را از خودش پرسیده است که دنیا
به کجا میرود اگر افراد نتوانند با دست بنویسند یا قهوه بجوشانند؟
🔸مردی به نام اُوه،
#فردریک_بکمنwww.klidar.irt.center/klidarNewsinstagram.com/instaklidarا
📗📙📘یک معرفی از بهترین کتابی که در این ماه خواندهاید برای ما بفرستید و در قرعهکشی ماهانه کلیدر شرکت کنید.
🔻ارسال مطلب:
دایرکت اینستاگرام:
instaklidar
تلگرام:
t.center/klidarbookواتساپ: 09157070380