📕سایبان سرخ بولونیا
"باید با این شروع کنم که چگونه دوستش داشتم، به چه صورت، به چه اندازه و چه قدر دور از فهم."
پشت کتاب نوشته: "جان برجر" را یکی از مهمترین شخصیتهای ادبی و فرهنگی قرن بیستم میدانند، روشنفکری که ادبیات و هنر و سیاست را به هم پیوند زد و پیوسته بین دنیای داستان و ناداستان در رفت و آمد بود.
اینو خوندم گفتم حالا ببین چه شوری میدن، باشه بابا از این مهمتر نیست تو دنیا!
😬و بعد از خوندن کتاب گفتم: واقعا چطور تونسته اینقدر خوب بنویسه؟! چرا من این آدمو نمیشناختم؟ این چه وضعشه؟ چقدر ما طفلکی هستیم. چرا اینقدر دنیای من کوچیکه. هقهق.
سایبان سرخ بولونیا، یک کتاب کوچیکه که داستان نیست، ولی برای ما داستان تعریف میکنه. مابینش هم عکسهای مختلفی قرار داره از چیزایی که داره تعریف میکنه.
برادر بزرگی که عاشق سفر و نامهنگاریه و راوی که خیلی کوچکتره اونو یک اسطوره میبینه. بعدها به شهری سفر میکنه که برادرش عاشقش بود: بولونیا در ایتالیا.
وقتی این کتاب رو میخونید حتما گوگل دم دستتون باشه و هی سرچ کنید. (شما رو نمیدونم ولی به من که کیف میده سرچ کنم عکسهای بیشتری ببینم تا بهتر درک کنم.)
این کتاب کوچیک پره از هنر، غذا، نوشیدنی، سیاست و رنگ.
#چند_سطر_کتاب:
حتی در آن سن و سال کم هم حس میکرد این چیزی است فراتر از یک بازی کودکانه. پی برده بود بسیاری از آدمها نیازمندند تا چه اندازه با سماجت از آن چه دورشان را گرفته رو برگردانند تا بی اثرش کنند. و یکی از ابزارهای رایجی که برای رسیدن به این منظور استفاده میکنند، پافشاری بر این است که همهچیز معمولی است. برتری هر چیز سر به مهر در این است که نمیشود با صفت معمولی دست به سرش کرد. ص52
قاشقهای چایخوری سِحرش میکردند، در سفرهایش قاشق چایخوری جمع میکرد. نیم دوجین قاشق چایخوری از دابلین جمع کرده بود که توی جعبهای مستطیلی نگهشان میداشت، درست مثل جعبهی نگهدارندهی مدالهای جنگی. قاشقها توی جعبه، روی مخمل آبی تیره، کنار هم دراز به دراز قرار گرفته بودند. ص54
▪️سایبان سرخ بولونیا،
#جان_برجر،
#محسن_آزرم #نشر_چشمه، 84صفحه، 32هزار تومان
www.klidar.irt.center/klidarNewsinstagram.com/instaklidar