متن زیر، یادداشت دریافتی از آقای
#حسین_لطف_آبادی کارگردان نمایش "شب هزار و یکم"
است👇⭕️ یادداشتی بر
#یادنداشت_مصطفی_بیان▫️دیالوگ:
روشنک: مردی را تغییر بده که سرمشق دیگران
است.
✍ بهرام بیضایی
📖 نمایشنامه شب هزار و یکم
✅ آدمهایی هستند که به صورت شهودی حاملان حقیقتند و آنان هنرمندان اند. هنرمندان همیشه علیه روایت های مسلطند.
امتیازِ معاصر بودن با استاد گرانقدر
#بهرام_بیضایی می تواند نقطه ی آغازی برای پژوهش حولِ آثار او باشد. اندیشه ها و نظراتِ نَغز و پُر مغزِ بیضایی، که از مفاخر ادب و هنر ایران زمین
است، بخاطر معاصرت با او و نگارش افزون بر ۴۰ نمایشنامه، ۵۰ فیلمنامه و انبوهی پژوهش تاریخی، مقاله های بسیار، داستان و شعر را که در کارنامه عمر پربار خود دارد؛ به خوبی و روشنی تبیین شده و نیازی نیست که کسی در اینجا به نقشِ وکیل مدافع و از جانبِ ایشان یقه پاره کند.
آنچه در سلوکِ استاد بهرام بیضایی تحسین برانگیز
است، سخاوت و بزرگ منشی ایشان نسبت به هنرمندان و جوانانی
است که پشتکار دارند و در صحنه های تئاتر فعالند و آثارشان را با کم و کاست، محدودیت ها و تنگ نظری ها به اجرا می برند و نیز چشم پوشی و تحملی که به نظریات مخالف دارند.
پس لطفا قبل از هرگونه تحریف نظر و جسارت نابخشودنی به ساحت استاد بهرام بیضایی به آثار ایشان و نیز خصوصاً به متنِ گفتوگوی مفصل ایشان که در دوازدهمین شماره ی
#ماهنامه_اندیشه_پویا آذر ۱۳۹۲ منتشر شده مراجعه نموده تا با زوایایِ مختلفِ اندیشه ی استاد بیشتر آشنا شوید.
#ماهنامه_سینمایی_پویا، نوروز ۱۳۸۸ نیز گفتگوی شاهین امین با بهرام بیضایی را نشر داده که خواندنش را هم توصیه می کنم.
بخاطر بهره بردن همگی از سخنان استاد بیضایی، بخش هایِ کوتاهی را از این منابع در اینجا ذکر می کنم:
" هر
#کارگردان_حق_دارد با پیشرفتهای ذهنی و فرهنگیاش بنا بر تجربههای خود، امکانات مختلف بیانی و محتوایی را آزمایش کند و پیش برود. دعوت به
#درجا_زدن، نکته عجیبی
است که در
#تهمت_پیچیدهگویی ظاهر میشود. البته هرگز نمیگویم همه یکجورند.
#لحن_آن_نقد_است که نشان میدهد
#از_کجا_آب_میخورد. خشم و سنگسار کردن با کلمات را به چه چیزی باید تعبیر کرد؟ اینکه گفتوگو بلد نیستیم و بیتهمت نمیتوانیم شروع کنیم؟یا اینکه اثر را
#از_پشت_عینک_غلطی دیدهایم با
#پیشداوری؟"
"وانمود کردن اینکه ما نماینده یِ مردم هستیم آنقدر بابِ روز
است که هر کس میتواند با مخفی شدن پشت این
#نقاب و
#جانبداری_مصلحتی از مردم، کارتان را تخطئه کند. نمایشی را که شروع کرده بودید دور بریزید؛ نمایش واقعی این
است، و بازیگران واقعی اینها هستند."
"من خود را
#سیاسی نمیدانم اما هرگز کسی را هم از برداشت سیاسی آثارم باز نداشتهام؛ و مگر شغل من بازداشتن مردم از تفسیر سیاسی
است؟ اما از طرفی موکول کردن ارزش هر اثری به جنبه سیاسی به نظرم نادرست
است.
#ارزشها_متغیرند."
"من در تمام شهرستانها شاهد از هم پاشیدن گروههای جوان تئاتر بودهام که کسی به خاطر
#حفظ_موقعیت_خاص_خودش آنها را
#ویران میکرد."
✔️ وخلاصه اینکه آیا شما همیشه و در کلیه ی امور آثار را
#نادیده_نقد می کنید؟
کاش حداقل یکبار نمایش را دیده بودید، بعد اظهار نظرِ درستی می کردید!
و شاید یادداشتهای بسیاری از ادیبان، نویسندگان، هنرمندان و دانایانی که به زیبایی بر اجرای نمایش
نقد نوشتند را هم ندیدید؟
آنان در نمایش
#پیچش_مو_دیدند و شما فقط
#مو_دیدید!