#پیشنهاد_کتاب#کودک_و_نوجوان📘#ته_جدولیها 8
در جلد هشتم «ته جدولیها» باز هم شاهد یک ماجرای فوتبالی و در کنارش یک معمای عجیب و کمی هم ترسناک و مطابق همیشه با چاشنی طنز هستیم. آتشسوزیهایی که پیاپی اتفاق میافتند و کسی نمیداند کار یک نفر است یا یک گروه.
قرار است بچهها در کنار رقابت فوتبالیشان به حل این معما هم بپردازند و سرآخر پی ببرند که آن اتفاقات عجیب زیر سر...! نه قرار نیست داستان را لو بدهیم. فقط چند سطرش را با هم میخوانیم.
🚒عمدی نبود!
پدرم گفت: «بگذار ببینم خوب متوجه شدهام یا نه... اول خانهی متروک آتش میگیرد.» «بله». «بعد شهرداری آتش میگیرد.» «درست است.» «بعد کارخانهی اصلی شهر آتش میگیرد.» «دقیقا.» «یک خرده بعدش هم پسرم، پسر عزیزم، هیچ فکر بهتری به کلهاش نمیزند جز این که باغچهی همسایه را آتش بزند. اصلا حالیات هست چه غلطی کردهای، پاچلفت؟ باغچهی همسایه را آتش زدهای!» گفتم «عمدی نبود.» «نمیدانم کدام بدتر است! اگر حداقل از قصد این کار را کرده بودی، میگفتیم خلافکاری یا مرض داری! ولی حالا که از عمد این کار را نکردهای... پس...» مادرم دم در اتاق بود. «امیلیو، خواهش میکنم نگو.» پدرم را کارد میزدی، خونش در نمیآمد. ص133
⚽️«تهجدولیها 8، راز سیرک آتش»،
#روبرتو_سانتیاگو،
#سعید_متین،
#نشر_هوپا، 336صفحه، 99000تومان
www.klidar.irt.center/klidarNewsinstagram.com/instaklidar