#کتاب_امروز📗تو را به سرزمین ممکنها میبرم
📕#لوران_گونل✍️ کلبهکتابکلیدر/
#مینا_لگزیان:
"لوران گونل"، وقتی کتاب جدیدشو دیدم هیجانزده شدم همین!
ابن نویسندهی فرانسوی قبلاً کتابهایی مثل «روزی که زندگی کردن آموختم» و «و تو خواهی یافت» رو هم منتشر کرده و زحمت انتشار هر سه کتاب رو هم "نشر نون" کشیده. در مورد نویسنده باید بگم که تو دانشگاه سوربن تحصیل کرده و تو علوم انسانی متخصصه. در مورد ایشون ذهنیت خیلی مثبتی دارم، وقتی کتاب «روزی که زندگی کردن آموختم» رو خوندم، فهمیدم ترکیب ادبیات و روانشناسی اونقدرها هم چیز بدی از آب درنمیاد.
🙂درباره موضوع کتاب باید بگم با داستان جذابی روبهرو هستیم. از همون صفحات اول، انگار وارد یک فیلم ماجرایی میشیم. داستان در مورد یک استاد دانشگاه به اسم "ساندرو" هست که به انتقام خون همسرش که تو جنگلهای آمازون، توسط قبیلهای ناشناس سربهنیست شده، تصمیم میگیره یک مدت از دانشگاه خداحافظی کنه و راهی سفری ماجرایی به آمازون بشه و از اون قبیله انتقام بگیره.
در ادامه با زنی به اسم "الیانتا" آشنا میشیم که قراره یک پزشک سنتی بشه. الیانتا کمکم روبروی "ساندرو" قرار میگیره و میخواد به هر قیمتی شده از قبیلهاش محافظت کنه.
داستان به نظرم خلاقانه است و تِم ماجرایی_هیجانی داره. البته با توجه به سلیقه نویسنده امیدوارم در ادامه کمی درس زندگی هم بهمون بیاموزه! در آخر ممنون از آقای
داود نوّابی که زحمت ترجمه دو جلد از کتابهای این نویسنده خوب رو به عهده گرفتن. ضمنا تا یادم نرفته با کمک فرانسه دست و پا شکستهام باید بگم ترجمه عنوان کتاب، ربطی به عنوان اصلی نداره ("فیلسوفی که خردمند نبود" کجا و "تو را به سرزمین ممکنها میبرم "کجا!)
اما طرح جلد فارسی با الهام از طرح جلد اصلی پر از برگهای سبز آمازونیه که به نظرم خلاقانه و زیباست.
◀️ #چند_سطر_کتابوقتکُشی...
ساندرو دیگر نمیتوانست در ننویش بماند و تسلیم افسردگیاش شود. بیرون رفت تا لااقل در زمین آمادۀ کشت قدمی بزند. تنها ماندن با خودش از همهچیز بدتر بود. هیچچیز برای اینکه ذهنش را متوجۀ خود سازد، وجود نداشت. هیچچیزی نبود که او را از پوچبودن و بیمعنی بودن زندگی منصرف کند. تنها فعالیت فکریاش انتقام گرفتن بود. تنها سرگرمی و تفریح. بلز پاسکال که همهچیز را فهمیده بود اگر بود میگفت: «به طور یقین، آدمیزاد به همۀ اشتغالات اعم از جسمی، عقلانی یا عاطفی احتیاج دارد تا هر طور شده از سؤال کردن دربارۀ خودش و زندگیاش و معنی وجود و هستیاش برحذر بماند و با موضوع تحمّل ناپذیر بودن جواب برای مرگ مواجه نشود. از تفویض وظایف شغلی و حرفهای گرفته تا سپردن خود به خوشگذرانی و لذت با استفاده از هرنوع تفریح و سرگرمی. انسان هرکاری را برای فراموشکردن و خود را در نظرنگرفتن میکند. این سرخپوستان لعنتی هیچوقت در معرض این چیزها نبودند. چون که خیال میکردند جزئی از کل هستند. کلّی که آنها را احاطه میکند. آنها حتی مرگ را میپذیرفتند و تسلیم آن میشدند به این گمان که روحشان همواره قسمتی از دنیا بود.» ص101
▪️#تو_را_به_سرزمین_ممکن_ها_می_برم،
#لوران_گونل، مترجم:
#داود_نوابی،
#نشر_نون، چاپ اول 1398، 240صفحه، قیمت: 38000تومان
عنوان اصلی: le philosophe qui n'était pas sage
نام نویسنده:
#Laurent_Gounelle▫️ t.center/klidarnews ▫️instaklidar ▫️ klidar.ir