#شعر_امروز▪️از دست عزیزان
از دست عزیزان چه بگویم گلهای نیست
گر هم گلهای هست، دگر حوصلهای نیست
سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم
هر لحظه جز این دست مرا مشغلهای نیست
دیریست که از خانه خرابان جهانم
بر سقف فروریختهام چلچلهای نیست
در حسرت دیدار تو، آواره ترینم
هر چند که تا خانهی تو فاصلهای نیست
بگذشتهام از خود ولی از تو گذشتن
مرزیست که مشکلتر از آن مرحلهای نیست
سرگشتهترین کشتی دریای زمانم
میکوچم و در رهگذرم اسکلهای نیست
من سلسله جنبان دل عاشق خویشم
بر زندگیام سایهای از سلسلهای نیست
یخ بسته زمستان زمان در دل
بهمنرفتند عزیزان و مرا قافلهای نیست
✍️#بهمن_رافعی📘آیههای زمینی (گزیدهی شعر معاصر ایران)
🔹#نشر_ترانه📚 t.center/klidarnews