من می خواهم خلاصه ی کتاب قصه ی خانه درختی 13 طبقه را بگویم.
دو پسر در یک خانه درختی زندگی می کردند. ( اندی و تری ) تری نقاشی می کرد و اندی هم کتاب می نوشت. درفصل اول این کتاب تری گربه ی همسایه شان را به شکل قناری در اورد. و اندی گفت : چرا داری گربه را به شکل قناری زرد می کنی. و بعد تری گربه را انداخت پایین و بعد اندی گفت : نه،و بعد که تری گربه قناری را انداخت و بعد گربه در آسمان بال در آورد.
بخش بعدی :
یک روز یک دماغ گنده را دیدند و او خیلی عصبانی بود و گفت : آن کتابی که قرار بود روی میز من باشد چی شد. و آن ها گفتند : باشه می نویسیم.
بخش دیگه ای از داستان :
یکی یک بسته برای شان آورد و تری هم گفت: میمون های دریایی هستند . اندی گفت: میمون های دریایی برای چی ما که کوسه داریم . تری گفت: میمون های دریایی بهتر از کوسه هایمان هستند. آن ها سه چشم دارند و بعد رفتند تا آن را در آب بگذارند. بعد آن خیلی بزرگ شد و از شیشه بیرون زد و در یک سطل گذاشتند. بعد رفتند در وان حمام گذاشتند و یک پری دریایی از وان سرش آمد بیرون و اندی و تری دیدند. تری از پری دریایی خوشش امد . و اندی گفت: من اندی هستم . پری دریایی گفت تری این رفیقت چقدر حرف میزند. تری گفت : اره و بعد دیدند پری دریایی نیست او یک هیولا است.
بخش بعدی:
یک کتاب به نام سوپر انگشت نوشتند، داستان در مورد یک انگشت بود که قهرمان بود.
بخش بعدی:
اندی می خواست یک کتاب دیگر بنویسد و اندی به تری گفت بیا یک کتاب بنویسیم و تری گفت: بیا بازی کنیم ، اندی گفت : باید کتاب بنویسیم و دست آقای دماغ گنده بدیم، تری گفت : بیا زندگی خودمان را از اول تا آخر بنویسیم. تری گفت : تو بنویس و من هم نقاشی اش را میکشم ، و بعد کتاب را نوشتند و دست اقای قول دماغ دادند.
پویا مهربانی هشت سال دارم کلاس دوم دبستان هستم.
#بهترین_کتاب_نودونه📗 #خانه_درختی،
#اندی_گریفیتس و
#تری_دنتون،
#آنیتا_یار_محمدی،
#نشر_هوپابه انتخاب:
#پویا_مهربانیhttps://t.me/klidarnews/3717