( فَمَكَثَ=پس (هد هد )درنگکرد
غَيْرَ بَعِيدٍ= ن چندان دور
فَقَالَ=پس(حاضر شد ) گفت
أَحَطتُ=آگاهی یافتم
بِمَا لَمْ تُحِطْ=ب چیزی ک
آگاهی نیافته ای
بِهِ وَجِئْتُكَ =ب آن
آورده ام برایت
مِن سَبَإٍ =از سبا
بِنَبَإٍ =خبری
يَقِينٍ )قطعی را
النمل (22) An-Naml
پس درنگش چندان طول نکشید (که هدهد آمد) آنگاه گفت : « من به چیزی دست یافته ام که تو به آن دست نیافته ای، و از (سرزمین) سبا برایت خبر قطعی آورده ام.