🚨⚫️شبح انقلاب: آمار به جای آرمان (ایده)🚨● #مرگ_انقلاب را نمیتوان کتمان کرد، انقلاب مُرد، اما زنده باد انقلاب. انقلاب دمکراتیک تودهای، که بیماهیت بود، جایش را به ج.اسلامی سپرد، تا هر جا که لازم شد قانون را بجای آرمان قلب نماید و جای دیگر، قانون را زیر پا نهد. اما اقرار به مرگ انقلاب و استقرار قدرت هراس بیاعتنا به آرمانهای انقلاب، نمیشود.
چنین است که قوانینی که متأثر از آرمانهای انقلاب را دارد، زیر سایه مفاد دیگر نهان میماند. رژیم جدید اقرار به مرگ انقلاب نمیکند، خود را بعنوان ج.اسلامی موظف و مکلّف در قبال “
#مستضعفین” نمیشمرد، و برای همین، تهیدستان دستفروش بدون
سرمایه را قانونشکن میداند. چرا که، قانون نانوشتهای دارد که کاسب را بهمثابه «
سرمایه
دار دارای ملک مشخص برای فروش و مالیات مشخص از فروش و ملک» تعریف میکند. بنابراین، هر کسی را که ناتوان از ارائه سندی برای ملک و پرداخت مالیات ببیند، بازداشت و یا اموالش را توقیف میکند.
🚨● بر اساس اصل ۴۳ قانون اساسی: «... تأمین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه. تأمین شرایط و امکانات کار برای همه بمنظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند، در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر...».
صورت مسئله ایناست: رژیم ج.اسلامی به صراحت اقرار به ناتوانی در پاسخگویی به تأمین آرمانهای انقلاب، حداقلهای مادی برای تودهٔ مردمی که
سرمایه و شغل ندارند نمیکند، (آب را مجانی، برق را مجانی... راضی به اینها نباشید و ....) از طرف دیگر آنها را که ناامید از حمایت رژیم، با
سرمایهی حداقلی خود برای تأمین اشتغال و درآمد تلاش کردهاند، بعنوان «قانونشکن» – قانونی که “حق” را به خردهبورژوای «کاسب» و کلان
سرمایه
دار «فروشنده» میدهد، که اگرچه مولد نیست و از فرایند توزیع ارزش افزودهای تولید نمیکند اما چون مالیات میدهد برای رژیم محترم است (خمینی: بازاریان بازوان ستبر انقلاب هستند!) – جلوه میدهد.
🚨● اصل ۴۴ گلوگیر رژیم گردیده؛ “چپها” در تحمیل رنگو بوی عدالتخواهانه گناهکارند. عدالت هم سویهی لیبرالی دارد. ولی رژیم ج. اسلامی قادر به اعتراف نیست که این ادعای انقلاب مُردهزاد به دنیا آمده و بایستی راستای
سرمایهداری حاکم میگردید. از این رو است که اقتصاددانهای نولیبرال، چپها را در تحمیل این رنگ و بوی سوسیالیستی مقصر میدانند – مبنی بر تأمین حداقلهای اقتصادی جامعه – که خلاف آمدِ بازارِ خودتنظیم است. چنین است که از ادعا عقبنشینی کرده، و فعالیت اقتصادی را بر مبنای سیاستهایی که رنگ و بوی لیبرالی دارند – مبنی بر تلاش فردی برای
سرمایهگذاری اقتصادی بدون حمایت دولت – مردم را دستهبندی میکند: «
#سرمایهدار» که میتواند در چرخه اقتصادی فعال بماند و سهم دولت را هم بدهد، «بی
سرمایه» هیچ حقی برای کسب درآمد ندارد و از دولت هم انتظار حمایت نمیرود.
🚨● توجیه رژیم برای عبور از ادعاهای اولیهاش، و نشان دادن کارآمدی سیاستهایش آمارسازی است. آمار اشتغال را برای هر کسی که در هفته قبل ۱ ساعت کار کرده، از بیکاران جدا نموده و کارگران و صاحبان مشاغل فصلی، سربازان نظام وظیفه، و حتی کارآموزانی که دستمزدی نمیگیرند، شاغل و فعال اقتصادی محسوب میکند، بی آنکه بیمه یا قراردادی داشته باشند!
🚨● با این تناقض رژیم از پذیرش مسئولیت خود در قبال وضع کنونی مردم طفره میرود از سوی دیگر مسئولیتی بر آنها در گذار از این شرایط قائل نیست. از یک طرف شعارهای عدالت سر میدهد، از طرف دیگر ضمن اجرای برنامههای
سرمایهٔ نولیبرال، به مادرِ
سرمایه در غرب نیز ناسزا میگوید و گاه نیز به مخاطبان آن لگدی میزند که از «پسماندههای چپگرایی» مانده است!
🚨جامعه را در میان “شبح انقلاب اسلامی” برای مشروعیت بخشیدن به خود، با بخش دیگر “شبح کمونیسم” در خطر تسخیر جامعه میهراساند. حاصل این بازنمایی آنست که فقط شبح و شعار وجود دارد و هیچکس به هیچ چیز پایبند نیست، به هیچ شکستی نباید تن در دهد، در اجرایی کردن و ابلاغی کردن سیاستهایش.
https://t.center/kkfsf