Смотреть в Telegram
به هر جان کندنی این روزهای لعنتی سر شد مپرس از حال ما، احوال ما هر روز بدتر شد بیامرزد خدا آن شیخ خودخواه و رفیقان را که از طبل پُر از خالی شان گوش فلک کر شد خدا چون بگذرد از او که حرمت را ز مسجد برد؟ عجب ظلمی به محراب و عجب جوری به منبر شد یکی باد و بروتی بود - آن هم مثل بادی رفت! چو بادی آمد از دروازه ای و از دری در شد به غیر از چرخ خودخواهی نچرخانید چرخی را به هر چرخی که او چرخاند صدها چرخ پنچر شد وفاداری نگر ، ایثار بین، غیرت تماشا کن برادر وقت گرما ناگهان چتر برادر شد گل برجام را ابر شتابان زود پرپر کرد نگاهش تا به گل افتاد گل خشکید پرپر شد به پیش کدخدا با آب و صابونش ببر فردا که رویش را بشوید شاید از تردامنی تر شد! رییسی را بگو خیلی حواست جمع تر باشد که شیخ شوخ ما سودای اول داشت، آخر شد من از یاران دنیاخواه بر گرد تو می ترسم پس از این با قلندرها نشین، باید قلندر شد مبر از یاد خود این بی پناهان پریشان را دم از مولا زدی، کاری بکن، باید ابوذر شد به هر جان کندنی این سال ها رفتند، کاری کن نگوییم ای دریغا با دریغا سال ما سر شد #علیرضا_قزوه سیزدهم مرداد یکهزار و چهارصد @khosh_kharaman
Telegram Center
Telegram Center
Канал