🔴بیانیهی فعالین صنفی
#دانشگاه_علامه نسبت به تخریب تجمع شانزده آذر توسط برخی اساتید
شانزده آذر در
#دانشگاه پایان ندارد
در این روزها جای امنی نخواهیم یافت و ما نیز با پاهایمان همچنان بر ریگها و الماسهای این زمین قدم خواهیم گذاشت.
قیام مردم در آبانماه و برگزاری باشکوه شانزده آذر امسال، جزء مهمترین مسائل سیاسی ِ مشخصی بود که بیتفاوتی دیگر نمیتوانست از جایگاه رفیع تفکر و بازاندیشیهای بورژوامآبانه خبر دهد؛ در این مدت دیگر خلائی برای خلوت وجود نداشت، پاها آنچنان محکم بر زمین فرود آمدند که در میان توهمات انتزاعی دیگر جایی برای قدمزدنهای رومانتیک وجود نداشت، آن لحظهی والایی که در آن نیروها بر سر یک فضای تهی و نامتعین اتحادی کاذب داشتند از میان رفت و بالاخره وفاقهای پوشالی که به هیچ محتوای بالقوه جداییآور آلوده نگشته بودند، از دست رفت.
تجمع ۱۶آذر امسال از جمله آن "محتوا"های سیاسی بود که توانست آن وفاق تهی را بر باد دهد و امر نو سیاسیای بیافریند که نیروها را ملزم کند تا بر سر امور عینی از اتحاد یا اختلاف حرف بزنند.
در این میان "اساتید" _به مثابه جایگاهی که افراد در آن با قایم باشک بازی پشت کتابهای خوانده نشده موضع میگرفتند_ خوشبختانه وجه دیگر سکوتشان را آشکار کرده و هنگامی که در کلاس درس نسبت به اینکه مورد نقد دانشجویان قرار گرفتند، شروع به تخریب و برچسب زدن به تجمع آنان کردند. بالاخره روزهی سکوت شکسته شد! آن هم دقیقا زمانی که انگشت اعتراض دانشجویان به جایگاهشان نشانه رفت یا در حقیقت به منافعشان. بعد از مهمترین وقایع سیاسی در یک ماه اخیر، پرداختن به واکنش اساتید نسبت به شعارها و نقدهایی که به جایگاه محافظهکارانهشان شد، مسئله را روشن تر خواهد کرد.
بعد از کشتار خونین آبان و دستگیریهای فلهای
#دانشجویان که تنها در عرض چند روز اتفاق افتاد، برخی اساتید تمام هم و غمشان این بود که چرا به ما نقد و حمله میشود؟! تنها چیزی که توانست توجه آنان را جلب کند شعار و حمله دانشجویان به سکوت اساتید بود! گویی کشتار توده و زحمتکشان در کف خیابان یا دستگیری بیش از ۱۰۰دانشجو در حوزهی منافع و جایگاه اساتید نمیگنجد! این قبیل وقایع احتمالاً در خلاء رخ میدهد و ربط چندانی به حوزهی استحفاظی جایگاه اساتید ندارد، مگر زمانی که شعار و نقدها متوجه آنان شود! و از همه عجیبتر، شیوهی واکنش به این نقدهاست: تخریب و تهدید علنی دانشجویان در سر کلاسهای درسی!
در زمانهای که از یک طرف
دانشگاه را تبدیل به بنگاه معاملاتیای کردهاند که فرزندان زحمتکشان این جامعه پیشاپیش از حضور در آن حذف شده باشند، از طرف دیگر کلاسها بیوقفه-به هر قیمتی-باید برگزار شوند و حتی اعتراض به چنین همدستیای با استثمار در این فضا به تخریب و تهدید دانشجویان توسط اساتید میانجامد، آشکار است که در
دانشگاه باتوم و علم دو روی یک سکهاند و پیبردن به آن هم نیازمند مطالعات عظیم نیست؛ کافیست از پشت آن میزها بیرون آمد و به آنچه در جامعه میگذرد نگاهی کنیم تا بفهمیم از کدام علم و از کدام
دانشگاه و اساتید حرف میزنیم. توهمی که وظیفهی استاد و دانشجو را تنها کار علمی میداند و عجبا که عدهای این توهم را تئوریزه هم میکنند! دیگر نمیتوان صورت انتزاعی علم را واسطهی وفاق دانشجو و استاد دانست. سکوت و انفعال اساتید همان قدر سیاسیست که اعتراضات مردم در این روزها و همچنین تجمع دانشجویان در روز شانزده آذر سیاسی بود. تنها تفاوت مهم آن که، عرصه¬ی این سکوت، آن لحظهی والای ایدئولوژیک است که بورژوازی تمنای آنرا می¬کند تا نظم حاکمش بر
دانشگاه نخ نما نشود، در حالی که دانشجویان مترقی دقیقا در جهت نخنما شدن آن کوشیدند و خواهند کوشید. شکافهای برآمده در جبهه¬های سیاسی که هر روز برجستهتر میشوند اجازه نخواهند داد ایدئولوژیِ این نظم دستنخورده به کار خود ادامه دهد و رخدادهایی همچون آبان ماه و شانزده آذر نود و هشت، زمینی را میآفرینند که هر قدمی بر روی آن گذاشته شود از بین نخواهد رفت و در حافظهی تاریخ ماندگار خواهد شد؛ حال این گام در همراهی با وضعیت موجود برداشته شود یا علیه آن.
ما به خود میبالیم که توانستیم با فریاد علیه چنین موضعی، سکوتهای مزورانهای را بشکنیم که پشت نقاب "بیطرفی" آب به آسیاب سرکوب میریزند. سکوتی که نه تنها از جایگاه نظارهگری برنخواسته، بلکه برعکس، دقیقاً در جهت تایید آن سرکوبیست که بر علیه تودهی این جامعه و دانشجویانش به کارگرفته شده است. سکوت، در چنین روزهایی، همواره پایبندی به نظمیست که یک روی آن باتوم و گلوله روی دیگرش کلاسهای درس است.
@abargorohdaneshjo97