#ترانه🎼مسافر
از عذابِ جاده خسته نرسیده و رسیده
آهی از سر رسیدن نکشیده و کشیده
غمِ سرگردونیامو با تو صادقانه گفتم
اسمی که اسمِ شبم بود با تو عاشقانه گفتم
با تنم زخمی اگه بود، بیرمق بود اگه پاهام
تازه تازه با تو گفتم اگه کهنه بود دردام
منِ سرگردونِ ساده تورو صادق میدونستم
این برام شکسته اما تورو عاشق میدونستم
تو تموم طول جاده که افق برابرم بود
شوق تو راهتوشه من اسمِ تو همسفرم بود
منِ دلشیشهای هر جا هر شکستن که شکستم
زیرِ کوه، بارِ غصّه هر نشستن که نشستم
عشق تو از خاطرم برد که نحیفم و پیاده
تورو فریاد زدم و باز خون شدم تو رگِ جاده
نیزه نمبادِ شرجی وسط دشت تابستون
تازیانههای رگبار توی چلّه زمستون
نتونستن، نتونستن جلوی منو بگیرن
از منِ خسته خسته شوق رفتنو بگیرن
حالا که رسیدم اینجا پرِ قصّه برا گفتن
پر نیاز تو برای آه شنیدن و شنفتن
تورو با خودم غریبه از خودم جدا میبینم
خودمو پر از ترانه تورو بیصدا میبینم
من سرگردون ساده تو رو صادق میدونستم
این برام شکسته اما و رو عاشق میدونستم
اون همیشه با محبت برای من دیگه نیستی
نگو صادقی به عشقت آخه چشمات میگه نیستی
من سرگردون ساده تو رو صادق میدونستم
این برام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم
#ایرج_جنتی_عطایی@khodnevischannel👇👇