Смотреть в Telegram
در صف نان انتظار نوبتمان را میکشیم ،  زنی که پوشیده تر از مادرم است نوبتش شده نانش را میگیرد و با نگاهی پر از خشم به مادرم با چشمان نیمه بازش با دندان‌های فشرده زیر لب استغفار می‌کند ، موقع رفتن دوباره به مادرم و مردیکه در صف آقایان منتظر نوبتش است و در عین حال به مادرم زل زده است ، نگاهی میاندازد اما عصبانی و خشمگین البته بیشتر نسبت به مادرم ، دور میشود و من درک نمیکنم که چرا آن زن خود را خدا مادرم را شیطان و مرد را آدم میدید؟ آیا او از اینکه مرد با نگاه به مادرم خودش را آلوده به گناه میکرد ناراحت بود، یا از اینکه این توجه فقط به سمت مادرم بود و خودش دیده نمیشد یا شاید فکر میکرد ظرفیت جهنم پر شده و مجبور است این دو انسان گناهکار را در خانه خود نگه دارد. #الناز_غلامی_فهیم @khialll56
Telegram Center
Telegram Center
Канал