خاطرات حاجت روایی از نمازشب ،استغفار،توبه ، رزق و روزی ،شهدا ....

#سیدالشهداء
Канал
Логотип телеграм канала خاطرات حاجت روایی از نمازشب ،استغفار،توبه ، رزق و روزی ،شهدا ....
@khaterate_namazshab114Продвигать
2,84 тыс.
подписчиков
447
фото
190
видео
196
ссылок
💠 ارسال خاطرات معنوی👇 @taranehbaran2000 💠 خاطرات حاجتروایی @khaterate_namazshab114 @hajatravai313 💠 نمازشب @namazshab114 💠شفاخانه @darolshafa114 توبه و استغفار @toubeh_esteghfar114 گروه👇 @khaatteraat 💥💥💥کپی برداری مطالب بدون لینک حق الناس💜 
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#خاطرات_حاجتروایی_ازحضرت_علی_اصغرع

«دست» هر چقدر «کوچک‌تر»، «گره‌گُشا تر»...!

ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا

🎙آیت الله مجتبی تهرانی رضوان الله علیه:
می‌خواهم به کسی توسّل کنم که گِره‌های بزرگ را با دست کوچک خود باز می کند؛ (حضرت علی اصغر صلوات الله و سلامه علیه!)

🖌شیخ علی بن جعفر ادیب کاشانی رحمة الله علیهما:
چهارده روز، پیش از طلوع آفتاب دو رکعت نماز توسّل به حضرت علی اصغر علیه السلام (بخواند) نماز را تمام کرده سر به سجده بگذارد، چهارده مرتبه بخواند:
«الّلهُمَ اُنْشِدُکَ بِدمِ المظلُوم اِقضِ حاجَتی»: خدایا! به خون «مظلوم» قَسَمت می‌دهم که حاجتم را برآورده کُنی!
مُجرّب است، ملتمس دعا هستم!

📚نسیم های گره‌گُشا، ج ١، نسیم ۴١٣.

#امام_حسین سلام الله علیه
#سیدالشهداء
#علی_اصغر سلام الله علیه
#رضیع_الحسین
#مجتبی_تهرانی
#علی_ادیب_کاشانی
#نسیم_های_گره_گشا
#صلوات_نامه

💐به نیابت از دلسوختگان و ارادتمندان حضرت علی اصغر سلام الله علیه بخصوص آیت الله مجتبی تهرانی، و حجت‌الاسلام علی ادیب کاشانی رضوان الله علیهما به پیشگاه حضرتشان صلواتی هدیه بفرمائید.

@mojtabatehrani_ir
@salavatnameh

@khaterate_namazshab114
«اجازه» آقا لازمه...!

سلام علیکم
🌹میخوام درباره تجربه خودم از توسل به امام زمان علیه السلام تعریف کنم.
اولا من یک بیماری مزمن دارم حدود ۳۰ ساله که این بیماری همراه من هست و خیلی دعا و توسل کردم برای خوب شدن و از خیلی از بزرگان و اهل معنا دستورالعمل گرفتم برای خوب شدن و هنوزم باهاش درگیرم.
🌹چند روز مداومت کردم کمی که بهتر شدم ادامه ندادم، البته مکررا برام ثابت شده که این بیماری بودنش حداقل باعث میشه توی یک زمینه کمتر گناه کنم و از اطرافیان شنیدم که تو هنوز این مشکل رو داری اینطور آتیش میسوزنی اگر سالم بودی چیکار میکردی؟‍
ولی بعضی مواقع این مریضی، نفسم رو میبره و خسته میشم و کم میارم خیلی خیلی اذیت میشم... .
همه ی اینها رو گفتم که برم سر اصل مطلب.
🌹بعد از سختی فراوان(که خودش قصه ی پُر غصه است) که ازدواج کردم و فکر نمیکردم کسی بخاطر مریضی ام کسی حاضر به ازدواج با من بشه ولی خدا رو شکر، خدای خوب و مهربون محبت من رو به دل یکی انداخت و ازدواج کردم.
🌹بعد از مدتی خواستیم صاحب فرزند بشیم نشد و کم کم زمزمه اطرافیان شروع شد و ما بهونه های مختلفی میآوردیم به اصرار همسرم رفتیم پیش دکتر، معلوم شد، مشکل از من هست.ولی به هیچ کس هیچ چیز نگفتیم که دیگه نمیشد جمع کرد و دیگران برای ما تصمیم می گرفتند و دل میسوزندند و ... .
🌹ما توی شهر اصلی مون ساکن نیستیم و در شهر غریب زندگی میکنیم، مکررا خدا رو به غربت زینب کبری قَسم میدادم که خدایا به غربت زینب کبری ما را توی این شهر غریب تنها نذار!
بالاخره باید هر طور میشه دعا کرد شاید ی جا بگیرد.
🌹برای رفع بیماریم از حاج آقا جاودان راهنمایی خواستم ایشان سفارش کردند شب مبعث (۲۷ رجب) از سر شب تا نماز صبح توی حرم امام رضا باشم، به امید اینکه شفا بگیرم.
ناخواسته و با شرایط سخت توفیق زیارت امام رئوف رو توی شب مبعث پیدا کردیم و شب توی حرم موندیم.
🌹برگشتیم شهرمان ولی خوب نشدم بعد از چند روز توفیق شد بریم عتبات عالیات اون هم به شکل پیاده روی در نیمه شعبان، کل مسیر رو پیاده رفتم ... .
توی عراق هر زیارتگاهی میرفتم شفای مریضی ام رو میخواستم، شب نیمه شعبان کربلا بودیم چه شبی بود، پیاده روی اربعین بوی حُزن و اندوه دارد و پیاده روی نیمه شعبان بوی شادی و نشاط و گشایش.
🌹خواستم اعمال نیمه شعبان انجام بدم، بخاطر اینکه به کاروان کمک میکردم خیلی خسته بودم؛ گفتم میخوابم بعد اعمال رو انجام میدم. از خستگی خوابم برد توی خواب دیدم روبروی یک کوه هستم و صدایی بلند شد که:
حج برای کسی نوشته نمیشه مگر با اذن امام زمان، رزقی داده نمیشه مگر با امضای آقا، نطفه ای(فرزند) بسته نمیشه مگر به اذن حضرت و... و اگر کسی میخواد آقا حاجتش رو بده عزیزترین اشخاص رو نزد امام زمان واسطه کنه؛ مادرشان و عموشان ابوالفضل العباس!
🌹مکررا این صدا رو میشنیدم؛ با حالت گریه از خواب بیدار شدم دیدم نزدیک اذان صبح هست و مطمئن شدم خوابم رویای صادقه است و ناراحت شدم که نتونستم اعمال اون شب رو انجام بدم. عجیب منقلب بودم خوابم را برای همسرم تعریف کردم.
آخرین شب که توی کربلا بودیم رفتیم حرم امام حسین و ابوالفضل العباس و تصادفا شب جمعه بود و حرم خیلی خلوت بود.
🌹رفتیم حرم حضرت عباس و ضریح رو گرفتم و بدون فکر قبلی شروع کردم با آقا درد دل کردن و شفای مریضی ام رو خواستم و آخرها داشتم داد میزدم:
آقا! یهودی از شما حاجته گرفته، ارمنی از شما حاجت گرفته، سُنی از شما حاجت گرفته و ... ما که از خودتون هستیم حتی اگر بد باشیم و ...!
یکی از دوستان گفت: شیخ..! چرا اینطوری گریه میکردی و داد میزدی؟
🌹از حرم اومدم بیرون کفشم رو توی کفشداری پیدا نکردم و چون باید بر میگشتیم مجبور شدم پا برهنه بیام تا حسینیه و شاکی بودم آقا حاجتم رو نداد و کفشم نگه داشت و ... .
نشانی به اون نشانی که برگشتیم شهرمان و آخر ماه همسرم باردار بود و مطمئنم اگر بچه دار نمیشدیم، زندگیم شاید جور دیگه ای میشد .
من به اون مریضی دیگه عادت کرده بودم و کردم. فوقش خودم اذیت میشدم ولی اگر بچه دار نمیشدیم ... .
گفتم آقا ممنون شما مصلحت منو را بهتر از خودم میدونید و... .
🌸بعدا روایت رو خوندم که هیج نطفه ای بسته نمیشه به اذن امام علیه السلام و مطمئن شدم خوابم درست بوده و بچه دوم رو با توسل به غربت زینب کبری گرفتم ولی به یک عبارت خاص.
و لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.

نکته:
تجربه یکی از اعضای گرامی کانال بود که بدون هیچ دخل و تصرفی نقل شد.

#ولیعصر ارواحنافداه
#سیدالشهداء
#زینب_کبری
#ابوالفضل_العباس
#گشایش
#صلوات_نامه

💐به پیشگاه حضرت ولیعصر ارواحنافداه و عزیزترین کسان نزد حضرت، صلواتی هدیه بفرمائید.

@salavatnameh