آنچه گفته شد مقدمهای بود برای بررسی موضوع؛ اکنون به بررسی مبانی "
مردم سالاری دینی" خواهیم پرداخت.
اولین مبنای این نظریه، مسئله "بیعت" است. بیعتی که در معنا برابر با مراجعه به آرای عمومی است. ممحض شدن بیعت به اهل حل و عقد، یک مفهومی است که در همین دموکراسی غیرمستقیم وجود دارد. نمایندگان مجلس توسط
مردم انتخاب میشوند و به وضع قانون میپردازند. در عقبه جامعه اسلامی هم اینچنین بیعتی وجود داشته، مانند بیعت رضوان که فقط نمایندگان مورد اعتماد
مردم با پیغمبر(ص) بیعت کردند.
در اصل ششم قانون اساسی آمده است که کلیه امور متکی به آرای عمومی است. همین عبارت در سخنرانی امام در پاریس هم دیده میشود. میتوان گفت این اصل براساس گفته امام نوشته شده است.
مبنای دوم مسئله "شورا" است. مشورت باصاحب نظرانی که به واسطه
مردم انتخاب شدند و حرف آنها، حرف
مردم است. مادامی که به رشد اجتماعی نرسیم چارهای جز دموکراسی با واسطه نداریم؛ نه ما؛ همه دنیا.
مبنای سوم "امر به معروف و نهی از منکر" است. با استناد به جمله امام در "تحریر الوسیله"، اصل و نحو حکومت اسلامی است. وقتی
مردم حق اعتراض دارند، حق رای هم دارند.
چهارمین مبنا به تعبیر روایی " النصیحه الائمه المسلمین" است، یعنی انتقاد از مسئولین. البته این در فرمایشات امام بدون تغییر در مفهوم، سر و ته شدهاست. چراکه ابا داشتند از اینکه
مردم در برابر دولت قرار بگیرند. امام با نکته سنجی از اینکه سخنانشان وسیله اعتراض مخالفین دولت شود، جلوگیری کردند.
مبنای پنجم "رضایت مندی" است. حال شاید سوال پیش بیاید که اگر
مردم نخواستند چه؟ در پاسخ باید گفت که چرا نظام باید کاری خلاف خواست
مردم انجام دهد. نظام مطابق با میل و خواسته
مردم عمل میکند، البته نه به این معنا که از احکام و اسلام جدا شود. اصلی ترین و مهمترین کار امام تربیت
مردم بود؛ به گونهای که همه گفتند فقط اسلام.
امام(ره) در پاسخ به مسئله فوق میفرمایند:《...پیش فرض مشروعیت نظام،
مردم سالاری و جمهوری اسلامی این است که
مردم، مردمی مسلمان، اسلام خواه، خداجو و ملتزم به احکام اسلام و شرعیت اسلام باشند و اگر این پیش فرض از دست رفت باید دو مرتبه احیا بشود》.
#خط_امام_و_رهبری #مردم_سالاری_دینی🆔 @khatedaneshju