◦•●◉✿ دانستنے هاے خانمانہ ✿◉●•◦

#داستان_واقعی
Канал
Логотип телеграм канала ◦•●◉✿ دانستنے هاے خانمانہ ✿◉●•◦
@khanoOomanehaПродвигать
8,03 тыс.
подписчиков
13,7 тыс.
фото
3,17 тыс.
видео
3,17 тыс.
ссылок
. 👇💕 تعـــرفه تبليغـات کانال خانمانه 💕👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEFFwfPebSyFUKevBg .
#داستان_واقعی

#رزق_حلال

لوطی واقعی مرشد چلویی

یکی از فرزندان شیخ رجبعلی خیاط می‌گوید:
روزی مرحوم مرشد چلویی معروف، خدمت جناب شیخ رسید و از کسادی بازارش گله کرد و گفت: داداش! این چه وضعی است که ما گرفتار آن شدیم!!!!

قبلا وضع ما خیلی خوب بود، روزی سه چهار دیگ چلو میفروختیم و مشتری‌ها فراوان بودند،

⛔️ اما یک ‌باره اوضاع زیر و رو شده مشتری‌ها یکی یکی پس رفتند، کارها از سکه افتاده، و اکنون روزی یک دیگ هم مصرف نمی‌شود ...!

✳️شیخ تأملی کرد و فرمود:
« تقصیر خودت است که مشتری‌ها را رد می‌کنی »!

مرشد گفت: من کسی را رد نکردم، حتی از بچه‌ها هم پذیرایی میکنم و نصف کباب به آنها می‌دهم.

شیخ فرمود:
« آن سید چه کسی بود که سه روز غذای نسیه خورده بود؛ بار آخر او را هل دادی و با تحقیر از در مغازه بیرون کردی؟!
🔴 گرفتار همان کار هستی!😔
مرشد سراسیمه از نزد شیخ بیرون آمد و شتابان در پی آن سید راه افتاد، او را یافت و از او پوزش خواست، 😍

و پس از آن تابلویی بر در مغازه‌اش نصب کرد و روی آن نوشت:
« نسیه داده می‌شود، حتی به شما،
وجه دستی به اندازه وسعمان پرداخت می‌شود »

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#داستان_واقعی

قدر زَنت را خيلی بدان...😅😜😀
♨️ حجّت الاسلام سيد محمد رضا احمدی بروجردی، نواده مرحوم آيت الله بروجردی، ميگويد:

⭕️ نقل كرده اند كه زمانی، يك شخصی آمد پيش آيت الله بروجردی و گفت: آقا، زن من دارد وضع حمل می كند و من خرجش را ندارم!

💢 آقا گفتند: خرجش چقدر ميشود؟ كه مبلغ را گفته بود و آقای بروجردی همانجا فی المجلس پول را داده بود...

♨️ به فاصله ۵ ماه بعد، اين فرد با خود گفته بود: آقای بروجردی آن قدر سرش شلوغ است كه اصلاً يادش نمی ماند كه من نزد ايشان رفته و پولی گرفته ام.
💢 لذا دوباره به حضور آقای بروجردی رسيده و گفته بود: زنم زايمان دارد، و آقای بروجردی گفته بود: خرجش چقدر می شود؟ و او پاسخ داده بود: فلان قدر، و آقای بروجردی دوباره پول را داده بود.

⭕️ ولی وقتی كه می خواست پول را بدهد گفته بود: آقا، قدر زنت را خيلی بدان، چون ما كم زنی داريم كه در سال دو مرتبه بزايد!😄
📚 منبع: ذوق لطیف ایرانی، استاد ابوالحسنی منذر🌹
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
💐 @khanoOomaneha 💐
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#داستان_واقعی_قرآنی

📖 لبخند حضرت یوسف (علیه السلام)

هنگامی که برادران حضرت یوسف (علیه السلام) می خواستند او را به چاه بیفکنند او خندید.
برادرانش تعجب کردند و گفتند برای چه می خندی؟
حضرت یوسف (علیه السلام) راز خنده خود را این گونه بیان کرد:

فراموش نمی کنم روزی را که به شما برادران نیرومند نظر افکندم و خوشحال شدم و با خود گفتم کسی که این همه یار و یاور نیرومند دارد، از حوادث سخت چه غمی خواهد داشت!؟
آن روز به بازوان شما دل بستم، اما اکنون در چنگالتان گرفتارم.
به شما پناه می برم، ولی به من پناه نمی دهید.
خدا شما را بر من مسلط ساخت تا بیاموزم که به غیر از او، حتی برادرانم تکیه نکنم.

منبع: تفسیر نمونه، جلد 9، صفحه 342

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
💐 @khanoOomaneha 💐
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛