🔞رمان جدید و هات
#برده_هوس 💦👅بابغض ب دستای بسته ام خیره بودم که صدای
اون مردروشنیدم عروس خانم وکیلم.......
دست گرم فرازروی دستای بسته وزخمیم نشست
وگفت:مثل بچه ی ادم بله روبگووتمامش کن
_نمی تونم باتو ازدواج کنم
دستم ومحکم فشارداد،ازدرداخی گفتم که غرید
سگم نکن وبله روبگووتمومش کن
درحالی ک اشکم جاری شده بودگفتم
_نه......
هنوزدهنم بسته نشده بودکه فرازمحکم......
👇👇https://t.me/joinchat/AAAAAFCjAHJ4uVOZ6DpbcA